من همیشه به کارنامهام با این دید نگاه میکردم که عیب نداره نوزده برادر بیستِ،🤗هجده خواهر نوزدهه🙃، هفده داداش ناتنی هجدهِ☺، شونزده آبجی کوچیکِ هفدهِ🙂، همینجوری پیش میرفتم تا اینکه😮یه بار چاهار و نیم شدم😥حساب کردم دیدم میشه نوه عمه ی پسر خاله ی ۲۰😕😂😂
کار بدی کردی دوس پسر گرفتی که حالا بخوای راس بگی یا دروغ
نخورنت صلوات
گفتم دوستت دارم گفتی دلیلت چیست؟گفتم به حکم عقل دوستت دارم عقل نهیبم زد مگر عشق از تو جز خاکستری گذاشته که من را امضای ان مینامی ،خندیدی گفتم نخند به حکم احساس دوستت دارم ،حس نگاهی سخره امیز بر جانم انداخت که تو من زیر پای غرور هر کس و نا کسی له کردی انوقت دلیل بر مدعایت شدم ؟چشمانم اشکبار شد و تو پیروزمندانه من را نظاره کردی دستهایم را نگاه کن خالی خالی خالیست چیزی ندارم تا خود را به تو ثابت کنم روزگاری سینه ای داشتم پر از شور اما حال خاکستریت که که بوی سوختنش شهره ی عالمیانم کرده،قلبی داشتم پر از نبض جوانی اما امروز انقدر ترک خورده که که حتی نمیتوان التیامش داد ، دست هایی داشتم ،اصلا خودت بیا بیا دستهایم را نگاه کن خالی خالی خالیست ، نازنینم من تو را بی هیچ دلیل و حجت و برهانی دوست دارم میشود بی دلیل دوستت داشت ؟
قربون دستت جانماز مارم آب بکش ... اگه چیزی از تفکرات و سبک زندگی من (نه اعتقاداتم) برات عجیب میاد یادت باشه این زندگی منه لزومی نداره قبولش کنی ، قضاوتش کنی ، مسخره اش کنی اما میتونی مخالفش باشی و با نهایت انسانیت از کنارش بگذری