قطعا منم ایراداتی دارم
گل بی خار خداست
ولی من فرشته هم باشم باز اون فرد قابل تحمل نیست
اگه قابل تحمل بود زن قبلیش تحملش میکرد
خودشم همیشه بهم میگفت که ستاره تو خیلی از من سَر تری؛ تو کل فامیل ما عروس عین تو نیست.
چون من ازش زیباتر بودم، قد و اندام بهتری داشتم. اون چاق بود و قد کوتاه.
حتی من کار میکردم و اون بیکار بود.
ده سال جوون تر هستم ازش.
ظاهرش و بیکاریش و بی پولیش واسم مهم نبود میگفتم لااقل پسر تحصیل کرده و سالمیه.
همش بهش قوت قلب میدادم و میگفتم باعث افتخارمه.
اما روزگار من و خونواده ام رو خراب کرد.
بابام بعد 6 ماه از عقدمون میگفت اینو ولش کن این به درد تو نمیخوره. خونوادم با اینکه اولش خیلی راضی بودن ولی زودتر از من به فکر طلاق افتادن.
بعد اجرا گذاشتن مهریه تغییر که نکرده بدترم شده
مثلا هنوز زنش هستم ولی هزار تا تهمت بهم زده. چون از اجرا گذاشتن مهریه عصبانیه.
من باز از طلاق میترسیدم و نمی خواستم طلاق بگیرم ولی آخرین بار که دوباره قهر کرد با خودم عهد کرد دیگه نمیرم دنبالش و تمومش میکنم