2777
2789
عنوان

زندگی سالم و کاهش وزن (بامداد خمار ) تاپیک جدید

| مشاهده متن کامل بحث + 1826642 بازدید | 290067 پست

این برنامه امروزم😊

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
سلام لاویای عزیز مرسی که جواب پیاممو دادی ولی خب قبل بارداریمم نمیشد سفر برم به دلیل کمبود بودجه😔 ...

ماینی جونم نبینم ناراحتیتو خوشگلم😍😍😍😍😘این هورمونات چرا تو رو انقدر دل نازک کردن آخه😁

انشالله اونا برن مسافرت وتو هم دیگه باید کم کم مامان بودنو یاد بگیری،مامان که بشی دیگه مال خودت نیستی😍مسافرت وآرامش وتفریح ورسیدن به خودت دیگه تقریبا تعطیل😁تا وقتی که دیگه بزرگ بشه با هم برین دردر😍خواهرتم نبرین😒😀

تیکر خونه دار شدنمه😍بایاری خداوند مهربان😍

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

سلام سلام صدتاسلام😁

سلام خابالو چطوری؟

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
خوبم😪تو خوبی😍😍 امروز که دیگه زود بیدار شدم خوووو😎😎😎

اره دیدم😂چ خبرا؟

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!

انگیزه#  

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
هیچی😁صبیه شوهرم نامزد بازیش گرفته بود😒بازوشو گاز گرفتم😓بزور از خونه انداختمش بیرون😀

دیووونه🤣🤣🤣

خوب کردی؛منم شوهرم داشت میرفت جنس بیاره گفتم ی پاور بانک جدید برام بخره😌😌

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
دیووونه🤣🤣🤣 خوب کردی؛منم شوهرم داشت میرفت جنس بیاره گفتم ی پاور بانک جدید برام بخره😌😌

پاوربانک😍منم میخوام😭😭😭ولی خیلی گرون شده ۸۰۰تومنه😭😭

تیکر خونه دار شدنمه😍بایاری خداوند مهربان😍

کالری مصرفی تا الان ۱۳۹تا...همش میوه و یه دونه انجیر خشک😪

کاشکی میشد ۵۰۰تا رو پلو میزدم بر بدن اونم آخرشب🤩چیه ایم میوه و سبزی...اصلا دل ادمو نمیگیره☹😒

*بامداد خمار* گروهآبی    وزن اولیه ۶۶  وزن هدف اول ۶۴ ....هدف دوم ۶۲...هدف نهایی ۶۰  
مائده😔😔😔😔 خواهرت شوخی کرده عزیزم تو ک نباید ازش ناراحت بشی یا دلت بشکنه...نمیشه با دکترت مشورت ...

زیبا جون

بار اولش نیست از این شوخیا میکنه

بارها و بارها به خاطر حساسیتم بابت غذاهایی که نباید میخوردم و رعایت میکردم از همین شوخی های مسخره کرده باهام فکرکن به حدی زیاد بود که یه بار به خواهرم گفتم واقعا درست نیست این حرفو بزنم و هیچ وقت از خدا برای کسی این موضوعو نمیخوام ولی ای کاش فقط یک بار جای من قرار بگیری ببینم بازم این حرفا رو میزنی یا نه؟ 

اصلا بارداری رو بزاریم کنار، من وقتی درس میخوندمو دانشگاه میرفتم، خب اون موقع تهران بودم، مناسبتی میشد مراسمی چیزی خواهرم زنگ میزد که پاشو بیا شمال وقتی میگفتم نمیشه درس دارم

میگفت مگه ما با تو کاری داریم بیا اینجا درستو بخون

یا میگفت درس میخونی که چی بشه میخوای بگی فوق فوقش لیسانس داری😑😑😑

الان خودش داره ارشد میخونه😑😑بعد وقتی میخوایم جایی بریم خرید یا بیرون یا مهمونی میگه درس دارم نمیتونم بیام😒😒😒

خب حقش نیست منم حرفای خودشو بهش پس بدم؟

من از شوهرم انتظار داشتم خودش نره عروسی پسرخاله اش و منو تو 7ماه و نیم بارداریم تنها نزاره ولی وقتی شور وشوقشو دیدم دلم نیومد مانع رفتنش بشم

دلم به عروسی پسرداییم خوش بود میگفتم حداقل اون روز برام بهترین روز میشه که اونم اینجوری شد☹️☹️☹️

مطالب_مفید#  

وزن شروع》90 وزن هدف》۶۵...پشت کرده ام ب گذشته...ب روزهایی ک با اندوه شب شدند...دشمن شده ام با آنها ک مرا ن تنها یکبار بلکه هزار بار آزردند رو ب آینده ای نشستم ک هیچکدام از آن آدمها و روزهای ملالت امیز،درونش جایی ندارند.مادربزرگ همیشه میگفت:روی زخم های دلت مرهمی نگذار!صبر کن بسوزند و بفهمند دستی نیست برای مداوایشان آنوقت یاد میگیرند با هر حادثه خراش برندارند...گذشته ام را بی هیچ دوایی رها کرده ام،دشمنانم نیز در مخروبه ترین قسمت مغزم.باید یاد بگیرم برای هر رنجشی پماد امید بخشی نیس؛درد را باید تجربه کرد تا دیگر هر زخمی،روح را ب انزوا نبرد...حالا آدمی شده ام بیگانه با انچه تصور میکنی.هرچقدر میخواهی طعنه بزن و کنایه هایت را در دهانت بچرخان!من تنها آینده ای را میبینم ک نه برای تو جایی هست نه روزهای  هدر رفته!مادربزرگ قربان دهانت راست میگفتی:مرهم همیشه دوای درد نیس،گاهی باید بی اهمیت بود درد خودش از خانه میرود...!
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز