دختر ك شدم نه كسي مادرانه دختري ام را ب من گوشزد كرد،نه پدري عاشقانه محبتم ميكرد😭😭تنها و يك تنه دختري ام را ساليان سال به دوش كشيدم ،،،😓وقتي به سن دريافت عشق رسيدم كسي عاشقانه مرا نديد و نپرستيد 😭بعدها فهميدم دختر موجودي غريب روي زمين است😭😭دوست دارم دختري داشته باشم بغلش كنم ببوسمش،نوازشش كنم،بپرستمش 😭😭😭😭😭😭 شايد از نسل من دختري خوشبختي هاي نداشته ام را جبران كند😭😭😭😭😭😭😭😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دیدی که سخت نیست ... تنها بدون من؟ دیدی که صبح می شود ... شبها بدون من ؟ این نبض زندگی ... بی وقفه می زند! فرقی نمی کند ... با من ... بدون من ...! دیروز گرچه سخت ... امروز هم گذشت ... طوری نمی شود... فردا بدون من ...!
دخترک خنده کنان گفت که چیست...راز این حلقه زر...راز این حلقه که انگشت مرا... اینچنین تنگ گرفته است به بر...راز این حلقه که در چهره او...اینهمه تابش و رخشندگی است...مرد حیران شد و گفت... حلقه خوشبختی است حلقه زندگی است...همه گفتند:مبارک باشد...دخترک گفت:دریغا که مرا...باز در معنی آن شک باشد... سالها رفت و شبی...زنی افسرده نظر کرد برآن حلقه زر...دید در نقش فروزنده او... روزهایی که به امید وفای شوهر...به هدر رفته هدر....زن..... پریشان شد و نالید که وای...وای این حلقه که در چهره او...باز هم تابش و رخشندگی است... حلقه بردگی و بندگی است...فروغ فرخزاد.....