من یه ادم هنری هستم و اهل موسیقی و اصلا اهل مادیات نیستم اما کارمندم یه ماشین 206 دارم پدرم هم ساختمون ساز پولداریه که تو شهر معروف شوهرمم کارمنده ولی برادر شوهرمم دندونپزشکه و زنش هم معلم بابای جاریم هم دندون پزشکه و خیلییی فیس و افاده ای همیشه سعی داره خودشو بالاتر از من ببینه و جلو مادر شوهرم خودشیرینی میکنه و من واقعا میفهمم که مادرشوهرم اونو بیشتر دوسداره هم چون خانوادش مثلا بابای خفن تری داره هم همکارن باهم من واقعا سعی میکنم که باهاشون خوب باشم که برای همسرم مشکلی پیش نیاد ولی اینکه هردفعه جاریم واسه هرس دادن من میاد حرف میندازه چقد طلا جواهر داره چقد پول نقد داره حس میکنم خیلی واسه همسر زن خدبی نیستم:(
من کارمندم ماهس 5 تومن دارم ولی مشکلم اینه که من مثلا خرج موسقی اواز میکنم تا بخوام طلا بخرم یا هرچی ...
خوبه دیگ هرچی عشقه باو ولش کن ک و ن لقش .اخرم تو ب احساسات و ارزوت میرسی ب اونی ک دلت میخواد مثل موسیقی ولی اون طمع پول داره.حالا من خیبی غصه میخورم ک حتی ی درامدم ندارم
نه اون همیشه ازم تعریف میکنه که مثل اون ادم خشکی نیستم و همیشه خونمون رو گرم نگه میدارم ولی حس میکنم ...
زن باید زنانگی داشته باشه خودت میگی مثل یه مرد اون حتی زنم نیست اگه باشه چرا هر کاری کنه میاد پیش شما میگه اون درواقع داره منت کارش رو سر شوهرش میزاره تو فقط بهش بگو به تو ربطی نداره که اون چی کار کرده هر کی زندگی خودش میکنه
جاری من هر کاری کنه میاد میگه مثلا میگه ما فلان جا رفتیم فلان کار کردیم من فقط گوش میدم چون میدونم هدفش پز دادن اصلا برام مهم نیست ما هم خیلی جاها میریم اما اصلا خانواده شوهرم نمیفهمن .
اهل مادیات نیستم اما حس میکنم اینجوری واسه شوهرم دارم کم میذارم
خب نذار رفتار اون تاثیر منفی روت بذاره، همیشه با اعتماد بنفس باش اینجوری اون به هدفش نمیرسه، الان خیلی خوبه که هم شغل خوب داری و هم به علاقه میرسی و همسرتم حمایتت میکنه دیگه چی مهم تر از این
دنباله بادبادکی در کف باد. من بودم و بی خیالی من،کودکی ام.