عزیزم نوشجان🤍
امروز ظهر واسه اولین بار خانواده همسرمو دیدم توی مهمونی منظورم خاله دایی ایناس
خیلی تنها بودم کلا ی گوشه نشسته بودم و کسی زیاد کاری باهام نداشت حتی یک بار اومد قسمت زنونه و با مادرش صحبت کرد من دوباره سرموگرفنم بالا و مظلومانه چند بار بهش سلام کردم اصلا نگام نکرد