قبلا به شوهرم میگفتم
اما برای شوهرم همیشه خانواده ش آدم خوب ومن آدم بد داستان بودم، دقیقا همه چیز برعکس میشد
وقتی دیدم هرکاری کنن من بدم
پاشونو از زندگیم بریدم
و پرتشون کردم بیرون از زندگیم
خدا رو شکر از وقتی قطع ارتباط کردم آرامش دارم
اما شوهرم جووونش میخواد در بیاد که با خانواده ش قهرم
بااینکه مقصر اونان، هزار بار گفت بیا برو دست بوسی مادر
گفتم مرده شور خودت و مادرت وببره
هزار بار بهت گفتم
محل نذاشتی
حالا خودم وارد عمل شدم
خانواده ت هم اگه بیان خونه م
ازت طلاق میگیرم
خلاصه که اونا بال بال میزنن که دوباره بیان دخالت کنن
منم اصلا دلم نمیخواد بهشون رو بدم