یه دختره هست پشتم میشینه چون جمعیتمون تو کلاس زیاده بهمون گفتن چندتاتون از این کلاس برید ریاضی یبار دختره داشت قر میزد که من شلوغی دوست ندارم میخواستم برم ریاضی و اینا منم چون زیادم بهش پیشنهاد دادم گفتم خب چرا نمیری ریاضی میدونم نباید دخالت میکردم ولی توهین که نکردم بهش از اون روز به بعد همش برام قیافه میگیره با میز جلوییمم دوسته هروقت اونا میان حرف میزنن یا سر بحث باز میکنن تا من میخوام حرف بزنم میپره سر حرفم نمیزاره منم حرف بزنم همش اون میز جلویی و بغل دستیمو دور خودش جمع میکنه که من مثلا تنها بمونم و سر صحبت و بااون باز میکنه که من مثلا اون وسط بمونم کلا دور خودش جمع میکنه اونا رو اصلا معنی این کاراشو نمیفهمم مگه من باهاش چیکار کردم چقدر کینه ای و عقده ایه