مامانم پدرمو درآورده دیگه خسته شدم
نمیگذاره زیاد ماشین لباس شویی روشت کنم خودم بادست شستم لباسامو
دید گفت الهی خیر نبینی الهی هرجا میری خار شی زلیل شی الهی همه بهت بی احترامی کنن الهی بیماری لاعلاج بگیری خاک تو سرت خاک تو سرت نیم ساعت داشت داد میزد تنها شانسی که داشتم داشتم جارو برقی میکشیدم که صداش زیاد نیومد ولی خیلی جیغ میزد و منم از ناراحتی لبخند میزدم خنده عصبی داشتم میخندی الهی خوار شی خوار که شدی بهت میگم فک کردی دروغه خدا لعتنن کنه که از اولش بدبختم کردی به دنیا اومدی
به خدا من تو بچه گی دختر با ذوقی بودم انقدر ذوق و شوق رو تو دلم کشتن که الان اون آدم قبل نیستم افسردگی گرفتم 😭😭
فقط از خدا یه زندگی خوب تو آینده رو میخوام گه با دعا های اینا فک نکنم زندگی درستی داشته باشم یا شاید جوون مرگ بشم😭😭