...!بقیه اش با هر جمله ای ک میخای پر کن
برای این همه برای غیر تکراری
برای افکار شبانه
یکی زندگی در آسایش
برای یک زندگی بدون خبر بد
برای شرمندگی پدران
برای امنیت
برای یک قدم زدن در آرامش
برای این چی بگم اخع هرچی بگم کم گفتم
برای گریه های بی وقفه
برای توی کوچه رقصیدن(:
قرص های اعصاب و بی خوابی ..
یه مانتو داشتم آبی روشن بابام گفت یا چادر سر میکنی باهاش یا مانتو قهوه ای رو میپوشی گفتم اصلا نمیام مانتو آبی ام رو پاره کرد انگار قلبم رو تکه تکه کرد الان فوت شده ولی بعضی کارهاش یادم نمیره
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
