من رفتم دو شه بار مغازه که دیدم فروشنده بهش بر خورد که چرا میاین مغازه و خسته میشین نیاین
منم گفتم خسته نمیشم شما نگران نباش ولی ب دلم شک افتاده بود ک ی کاشه زیر نیم کاسه اشه خاستم ب گوشش برسونم ک حواسم ب مغازه هست
گفتم خانوم امیری من دوربینارو چک میکنم و شما همیشه این اینه سبزه دستتونه که گف وا مگه من دزدم شما چرا دوربینارو چم میکنین مگه من فیلم سینماییم
دوباره فردا رفتم مغازه دیدم رفت بیرون از مغازه و برگشت با توپه پر ک اگه شما اینجایین من دیگه نمیمونم ب من که صاحب مغازه بودم کفت