سلام بچه ها با شوهرم بیرون بود نشسته بودم توماشین یهو از این بچه فال فروشا داد زد خاااااااللللللههههه گشنمهههههه انقد ترسیدم تو شوکم هنوز داد زدم واااااااای چیه میگفت پول بده غذا بخرم خلاصه سکته کردم زیره دلم انقد درد گرفت ترسیدم نی نیم چیزیش شه هنوزم از شوک بیرون نیومدم😢😢😢😢😞
بخدا چیزیم بش نگفتما رفته پایین یه ساعته با این همسایه اوسکلمون حرف میزنه اخه همیشه میگه اینا منو میگیرن به حرف من دلم نمیخواد حرف بزنم اومد گفتم چی میگید یه ساعته خودت بدت نمیادا با این حرف بزنی داد زد اره خودم دوس دارم تو چیکار داری.منم هیچی نگفتم حوصله ندارم وگرنه خرخرشو میجوییدم