2777
2789
عنوان

بیاین زودددد

96 بازدید | 10 پست

 خانما میتونین بهم بگین  چه دردهایی در زندگیتون کشید وچه سختی های و اشتباهی ها رو تحمل کردید که الان باعث پیشرفت یا ازادی  و حالا کلا باعث بشه یه ادم دیگه بشین 

تجربیاتتون رو برام بنویس برای من وهمه چون خیلی مشتاقیم که اون همه سختی که کشیدین برای من و افراد که در تاپیک هستند . شاید کسی که این تاپیک رو میخونه میبینه که شما افرادی قدرتمد ی هستید . پس اگر خاطره ای یا اتفاقی در این زمینه برای شما افتاده تایپ کنین 

زندگی تو خوابگاه. خانواده شوهر گرگ. محل کار گرگ های فراوان.

الان ضد ضربه شدم.

تجربه ام اینه جا نزنی و اذامه بدی. با یک اشتباه و شکست عقب نشینی نکنی.غصه اشتباهتو نخور. ازش درس بگیر و فراموشش کن و ادامه بده

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

بزرگترین دردی که تو زندگیم کشیدم،

بزرگترین حماقتی که کردم.....

اعتماد به خانواده ی شوهرم بود

از چشمم افتادی...حتی اگر برف و باران بیاید برای پاکی ات،عیسی و موسی برای عشقت،خدا به تو اشاره کند به عنوان معجزه در قرآنش،دیگر همان نمیشوی برایم....

بیشترتوضیح بدین

۲۰ ساله ازدواج کردم،از همون ابتدا باخانواده ی شوهر زندگی کردم ۵-۶سال داخل یک حیات ویلایی،والان تقریبا ۱۵-۱۶ساله ساختمون درست کردیم ما تو ی طبقه اونا تو ی طبقه.......

من وقتی ازدواج کردم ۴تاخواهرشوهر که همشون مجرد و ۱ برادر شوهر،پدرشوهر مادرشوهر پدربزرگ شوهر مادربزرگ شوهر(پدری)چون با اینا زندگی میکردن،شوهرم اوایل زندگی یک ماشین سنگین مدل پایین داشت وخرج این جماعت همه وهمه با شوهر من بود.حالا بطور خلاصه میگم؛ خرج دانشگاه خواهرها و برادر ..به عهده ی ما خرج عروسی ۲ تا خواهر شوهر باما...ساختمونوشوهرمن درست کرد۳طبقه ۶ واحدپدرشوهرم همه رو سند زد به نام خودش..ساختمون وقتی به تو کاری رسید پول تموم شد وکارگران بیکار من مقداری از طلاهامو فروختم دادم بهشون تا فعلا کارگرها کار کنن تا وام جور بشه..اینم بگم وقتی تازه عقد کردیم،وام ازدواجمون که گرفتیم پدر شوهرم سال‌های قبلش ی وام کشاورزی برداشته بود،قسطاشو نداده بود.وام ازدواج مارو گرفت ورفت قسطهای عقب افتاده ی بانکوداد.ومن هیچی نگفتم شوهرم کار می‌کرد ومن جمع میکردم از لباسو گشت و گذار زدم..شوهرم ماشینشو عوض کرد بعد ۲-۳سال تصادف کرد به من گفت بریم طلاهاتو بفروش من ماشینو درست کنم بعد که بیمه خسارت داد تو برای خودت طلا بگیر.....

از چشمم افتادی...حتی اگر برف و باران بیاید برای پاکی ات،عیسی و موسی برای عشقت،خدا به تو اشاره کند به عنوان معجزه در قرآنش،دیگر همان نمیشوی برایم....

با پول طلاهای من ماشینو جمع کرد.رفت کار ..وقتی بیمه خسارت داد کسی منو یادش نیومد...برای مادر شوهرم تو زندگی ی مشکلی پیش اومد دستش خالی بود من یک گردنی داشتم ی دایره به صورت بافت بود ودو تا نخل یکی بزرگ یکی کوچیک داخلش با زنجیر طلا...منو مجبور کردن با دستهای خودم گردنی رو از گردنم باز کنم وبذارم تو دستای مادر شوهرم..واشکی بود که از چشمهای من روان میشد وقتی مادر شوهرم اشکهای منو دید گفت غصه نخور ی زمین پدری دارم وقتی فروش رفت اول میریم برای تو یک گردنی میگیریم.......خواهرها که شما باشید مادر شوهرم رفت گردنی منو فروخت ومشکلشون حل شد بعد ۳-۴سال زمینی که مادر شوهرم از پدرش به ارث برده بود به قیمت خوبی فروش رفت برای خودشون یک سواری مدل بالا گرفتن وباز کسی منو یادش نیومد.من موندمو اشکهام

از چشمم افتادی...حتی اگر برف و باران بیاید برای پاکی ات،عیسی و موسی برای عشقت،خدا به تو اشاره کند به عنوان معجزه در قرآنش،دیگر همان نمیشوی برایم....

شوهرم بار برده بود شهر دیگه اگه درست یادم باشه تهران بود.ی هفته بعد که می‌خواست برگرده زنگزد خونه(تلفن ثابت)به من گفت ی هدیه ی خوشگل برات گرفتم..اگه حدس زدی چیه؟منم گفتم شال یا روسری....گفت نه برو سراغ طلا وفقط حق داری ی حدس بزنی...منم گفتم انگشتر ..گفت نه ..یکی دو ساعت دیگه میرسم خودت میبینی......وقتی که اومدبرای خودش ی کاپشن خلبانی گرفته بود برای منم ی جفت گوشواره ی دو حلقه ای طلاوقتی تو گوشم جاکرداینه گذاشتیم کلی نگاه کردیم گفت چقدر خوشگل شدی، چقدر بهت میاد،منم کلی ذوق کردم....خواهرا چشمتون روز بد نبینه خواهر شوهر بزرگم که اونموقع مجرد بود اینقدر گریه کرد،،،اینقدر پاشو به زمین کوبید ،،اینقدر دادو بیداد کرد که چرا برای من گوشواره نگرفتی ....بعد ۲ روز به شوهرم یاددادن برو گوشواره هارو از گردش در بیار وبدی به خواهرت مادر شوهرم تو حیات گفت وقتی برای زنت گوشواره گرفتی خواهرتو یادت نیومد..خلاصه اونا پیروز شدن وشوهرم گوشواره هارو از گوش من درآورد وداد به خواهرش من موندم وی دنیا دل شکسته وچشمهایی که مثل سیل اشک میومد ازشون 

از چشمم افتادی...حتی اگر برف و باران بیاید برای پاکی ات،عیسی و موسی برای عشقت،خدا به تو اشاره کند به عنوان معجزه در قرآنش،دیگر همان نمیشوی برایم....

خلاصه خواهر من که شما باشی کارو بار شوهر من گرفت ...چندین بار وام‌های سنگین برداشت چون درآمدش خوبه میتونه قسط بده حالا بعد ۲۰ سال دارایی شوهرمن(دوقطعه زمین دو کله درحاشیه ی خیابان اصلی شهر.....ماشین سنگین ۱۸ چرخ ۷-۸میلیاردپولشه......پول نقد۳-۴میلیارد توبانک.....)که خانوادش زیر پاش نشستن ومجبورش کردن که همه رو بزنه به اسم اونا.....ی ماشین شاسی بلند (کی،ام،سی)می‌خواستیم ثبت نام کنیم مادر شوهرم به شوهرم یادداد ماشینو به اسم اون ثبت نام کنه.....ی دعوای حسابی کردیم با خانواده ی شوهرم...که تو این دعوا ضربشو خودم خوردم فشار خونم شد ۱۸ از حال رفتم فقط گریه ی بچهامو می‌شنیدم.. اورژانس اومد منو برد بیمارستان...نزدیک بود سکته کنم....باز تو دعواهایی که داشتیم دختر ۹ سالم تشنج کرد...۱ساله قطع رابطه کردم باهاشون ،،بخاطر بچهام دیگه باهاشون کار ندارم فقط بهشون گفتم واگذارتون کردم بخدا....الهیخدا،آه دل شکسته ی منو بچهامو از شما بگیرا الهی خدا حق منو بچهامو از شما بگیره.....مادر شوهرم در جواب گفت مگه ما میخایم حق شمارو بخوریم...اینا دست ما امانته...منم گفتم امانتدار خانه ی شوهر همسرش نه مادرش...منم نمیدونستم تو هم زن پسرت حساب میشی......

خلاصه دوستای گلم من با ۴۵ سال سن ۲۰ ساله زندگی میکنم ۴ تا بچه دارم۱۸سال۱۶سال۱۰سالو۷سال...تو زندگی مثل مترسک سر جالیزم......برای همین داد میزنم به همتون میگم برای خانواده ی شوهر هیچکاری نکنید حتی یک سنگ به دستشون ندید که به سر خودشون بزنن...من برای خانواده ی شوهر همه کار کردم پشیمونم.......خانواده ی شوهر فقط برای این خوبه که حلواشونوبخوری......تمام

از چشمم افتادی...حتی اگر برف و باران بیاید برای پاکی ات،عیسی و موسی برای عشقت،خدا به تو اشاره کند به عنوان معجزه در قرآنش،دیگر همان نمیشوی برایم....

خلاصه خواهر من که شما باشی کارو بار شوهر من گرفت ...چندین بار وام‌های سنگین برداشت چون درآمدش خوبه م ...

ممنون از اینکه برامون نوشتید شماهم اون ها را ببخشید و تا میتونین از شوند دوری کنین

ممنون از اینکه برامون نوشتید شماهم اون ها را ببخشید و تا میتونین از شوند دوری کنین

خواهش میکنم

بهتره تجربه ها..شکستها مون رو اینجا بنویسیم تا حداقل عبرت بگیریم...کسی که راهی رو به اشتباه رفته،مادیگه اون راهو نریم

از چشمم افتادی...حتی اگر برف و باران بیاید برای پاکی ات،عیسی و موسی برای عشقت،خدا به تو اشاره کند به عنوان معجزه در قرآنش،دیگر همان نمیشوی برایم....

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز