نزدیک عروسیتون بحث سر عروسی پیش اومد؟

طبیعیه میگذره و به این روزا میخندی

اوه تا دلت بخواد

ولی میگذره

بزرگترا اگه بزرگی کنن همه چی ختم بخیر میشه

سه ماه پیش عروسیمون بود ن بحثی پیش نیومد، چون خانواده همسرم قرار نبود پولی خرج کنن مثه مهمان اومدن تالار و شامشون خوردن و رفتن

اون که بله… همیشه همینه

ولی همیشه اخرش یه نفر باید گذشت کنه تا همه چی ختم به خیر بشه

یادش بخیر روزایی که دغدغه‌م مثل شما بود به شوهرم میگفتم ببین مامان باباهامون سر چه چیزایی دارن حرص میخورن و ما رو حرص میدن! حالا کافی بود ما خودمون با هم مشکل میداشتیم، هر روز ورد زبونشون این بود که شما خودتون دو تا با هم خوب باشین ما هییییچ کاری به شما نداریم!

متاسفانه بزرگترا بعضی وقتا خیلی خودشونو کوچیک میکنن

جنگ جهانی راه افتاد

بدترین روزای عمرم بود ازشون متنفرم 

عمدا ابرومو بردن تو همه چی کم گذاشتن خدا نبخششون مخصوصا خاهرشوهرامو

اوف تا دلت بخواد از جلسه آشنایی تااااااا خود عروسی بعدش اکی شد همه چی

آره اول سر آرایشگاه دعوا شد گفتن پول نمیدیم به آرایشگاه که خواهرم آرایشم کرد سکوت کردم، بعدش سر تالارگرفتن دعوامون شد که میگفتن خونه امون تالاره تالار چرا پول بدیم!!!

بعد سر هزینه های تالار که میوه و آجیل باید خانواده عروس بخره ما فقط شیرینی میخریم!!!

بعد سر لباس عروس که گفتن از هیچ مزونی کرایه نمیکنیم دلتو صابون نزن از آرایشگاه سرکوچه یه لباس خز کرایه کردن!!!

از ماشین عروس نگم برات که یه دونه ربان رکش نزده بودن چه برسه به گل، اصلا مشخص نبود ماشین عروسه

دیگه چیا بگم؟

هیچی شیرین تر از استقلال نیس❤️

بله. ما تا الان ی هزاریم خانوادش کمک نکردن،  چ برای ساخت خونه چ خرید طلا چ گرفتن عروسی و...  انگار ن انگار ک پسر دارن

آفرررین عین عروسی خواهرم ، اولش قرار بود اونا جدا عروسی بگیرن ما جدا چون تو ی شهر نیستیم 

مامانم گفت حیفه تا آخرشب عروسی بدون داماد 

۱۳۰۰ نفر دعوت کردیم کلا با هزینه خودمون عروسی برگزار شد 

اونا عین‌مهمون آرایش شده اومدن تالار حتی زحمت نکشیدن برقصن‌هم

هر بار یادم میفته تیک عصبی میگیرم 

دیگه بیان بحث هم بکنن ؟