ظهر زنگ زد نامزدم ناهار اماده کن میام منم ناهار اماده کردم زنگ زدم ببینم کجاس ک گف نمیتونه بیاد و کار براش میش اومده بعد چند ساعت ک اومد من باهاش قهر کردم و اینا اونم گف خوب سرکار بودم و خیلیم خسته بود فلان و اینا دیگ تموم شد بعد هی شروع کرد گف پاشو فلان چیز رو بیار و فلان کارو بکن باز گفتم بهش تو دلت نمیخاد من دو دقیقه بشینم و قهر کردم و بازم حرف زدیم و اوکی شد بعد مامانم زنگ زد بیاین خونه دیگ بش گفتم پاشو بریم گف من نمیام خونتون حوصلم اونجا سر میره منم گفتم خوب خونه عموت ک هستی اون زن عموی فلانت میاد میشینه از خاستگارای دخترش حرف میزنه حوصلت سر نمیره بعد بیای خونه ما حوصلت سر میره و بازم رو ترش کردم اونم عصبی شد گف از بعدظهر هی سر چیزای الکی قهر میکنی بلد نیستی درست صحبت کنی و... بعدم گف پاشو اماده شو ببرمت خونتوم هروقت یاد گرفتی چجوری با شوهرت حرف بزنی اونموقع بهم زنگ بزن