2777
2789
عنوان

ماهی🖤

| مشاهده متن کامل بحث + 434 بازدید | 30 پست

من واسه تویی خودمو به آتیش کشیدم که سوختنمو تماشا کردی!

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

همیشه تو زندگیم از کسایی ضربه خوردم که میگفتم نه این دیگه نه این با بقیه فرق داره کاری نمیکنه ناراحت شم کاری نمیکنه قلبم بشکنه ولی دقیقا همون ادما باهام کاری کردن که نه تنها قلبم بشکنه بلکه هرچی اعتماد و حس خوب نسبت به ادما دارم از بین بره.

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

+ چرا میخندی؟

- نمی خندم، دارم سعی میکنم گریه نکنم..!

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

آدما یادگرفتن که به فضا سفر کنن..سیاره های دیگه رو کشف کنن 

به اعماق دریاها شنا کنن و مثل یه پرنده پرواز کنن

اما اونا هنوز یادنگرفتن آدم باشن!

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

فرقمون اینه تو‌ ضعیف ترین حالتم هنوزم از تو قوی ترم!

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

عجیب ترین قسمتش اینجاس که نمیفهمی چرا اینقدر دوسش داری...!!

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

‏یه روز میفهمی فقط من برات میموندم روزی که دیگه منم نموندم:)

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

‌ 

هر بار كه ميخوام به سمتت بیام ؛

یادم می افته که دلتنگی

اصلا بهانه خوبی برای تکرار یک اشتباه نیست ...

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

چو بستی در بروی من به کوی صبر رو کردم

چو درمانم نبخشیدی به درد خویش خو کردم


شهریار.

💛زتمام‌بودنی ها تو همین ازآن‌من باش که به غیرباتوبودن دلم آرزوندارد💛من مطمئنم موفق میشم وکلی روزای خوب میسازم واسه خودم.میبینم اون روزی رو که لبخند عمیق رولب مامان بابامه وبهم افتخار میکنن😍تنشون سلامت😊خدایا شکرت😊از رویاهات دست نکش💪💪

روزگاری ماهم ای گل چون تو یاری داشتیم...این چنین رسوا نبودیم اعتباری داشتیم...ماکه امروز این چنین افتاده ایم از چشم خلق روزگار...سر در اغوش نگاری داشتیم... ای که در فصل خزانم دیده ای با پشت خم...این زمستان را نبین ما هم بهاری داشتیم🥀...

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

‌ 

می دونستين وقتی يه نفرو ول می كنين

از خودش متنفر ميشه و با خودش ميگه:

اگه من بهتر بودم نمی رفت . . .

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

‌ 

درد اونجاست که همه میگن

 اگه دوستت داشت که نمیرفت . . .

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

ولی تو 

تو جز کسایی نبودی ک بگم این نشد،یکی دیگه :) 

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»

من خستم ناراحتم روانی ام پیش روانشناس میرم دیوونه شدم گریه بابام در آوردم تو بغل بابام زار زدم پشت پنجره ای که میگفتی یه روزی منو میدزدی هر شب منتظرم میدونم نمیای ولی من احمقم فکر میکنم میای چی میشد میومدی مگه من ازت چیزی خواستم ها مگه من جز دوست داشتنت چیزی ازت خواستم💔

آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر می‌کنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواری‌ام نداره. بهت‌زده به مرگ آرزوهاش زل می‌زنه. گیج و منگ. می‌دونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه می‌شود کرد؟ مگر می‌شود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792