نزار قبانی میگه :
هم میترسم دوستت داشته باشم
اونوقت تو بری و من درد بکشم !
هم میترسم دوستت نداشته باشم
که فرصت «عاشق تو بودن» از دستم میره
و پشیمون میشم ، حالا تو بگو :
«کیف احبک بلا الم، و کیف لااحبک بلا ندم»
چطور عاشقت باشم و درد نکشم !؟
و چطور عاشقت نباشم و پشیمون نشم !؟
من واقعا غمگینم.
کار میکنم، ورزش میکنم، معاشرت میکنم، آرایشگاه میرم، به خودم میرسم؛ ولی جونم غمگینه.
جونتون غمگین بوده؟ میفهمید چی میگم؟
💔
چرا میگید پول مهم نیست؟
کدومتون عاشقِ یه بچه خیابونی شدید؟
نظر من اینه ادما نباید بفهمن دوستشون
داری، اگه بفهمن همیشه اتو دارن ازت
چون دوستشون داری هرکار بکنن کنار
میای باهاشون ولی خب اخرش کم
میاری دیگه کنار نمیایی کنار میکشی.!
با من از قوی بودن حرف نزن، من چیزایی رو با خنده تعریف میکنم که واسه ثانیهبهثانیهش گریه کردم .
روحم در این جسم احساس غریبگی میکند، از زندگی جا ماندهام، زمان میگذرد ولی من در یکجا ایستادهام و حرکتی نمیکنم، حس غریبی است، انگار که به اینجا تعلقی ندارم، نمیدانم کجام نمیدانم چه میخواهم، نمیدانم چه چیزی اذیتم میکند، کاش میتوانستم مدتی نفس کشیدن را به فراموشی بسپارم و به این زندگی کدر و بیهودهی سیاه خود، خاتمه بدهم.
وقتي نيستي من غمگين ترين چشماي دنيا رو دارم!
دلتان را جوری محکم بار بیاورید که غم رفتن هیچ کس صدمه به آن نزند!
آخ اگه بدونین چند نفر قرار بود بدون من
نتونن :)
آدمیزاد تو یه سنی، یه قبر میکنه، آرزوهاشو میریزه توش و میشینه به نگاه کردن. باور کنید حال سوگواریام نداره. بهتزده به مرگ آرزوهاش زل میزنه. گیج و منگ. میدونه هم که دیگه نمیشه. به قول فروغ؛ «چه میشود کرد؟ مگر میشود دنیا را پاره کرد و از تویش خوشبختی درآورد؟ همین است که هست»
واي به روزي ك كينه حكم كند و اعصابِ ضعيف اجراي حكم!
