خانوما من همسرم خیلی اختلاف داریم خیلیییییییییی دعواهای زیاد حس میکنم هیچکی مث ما نیس این آخرین بار کتک کاری کرد پام ترک خورد گرفتم کارمون ب جاهای باریک کشیده و من خونه پدرمم حس میکنم خیلی دلش از من سیاه شده اونم و دگ امیدی ب درس شدن نیس خیلی غصه میخورم خیلی جوری قلب درد شدید گرفتم
کاش کنار هر ازدواج یه دور مشاوره اجباری هم بود و طول زندگی هم مثل سلامتی جسم همش چک میشدیم
خدایا «حیات» ما رو چنان قرار بده ک در « ممات»ما «مردم» اندوهگین و«هرزهگان»شادمان شوند. وهذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان! من هموطنانی در ترکیه ،سوریه،یمن،امریکا،فلسطین،عراق ،فرانسه ،لبنان و... دارم و بیگانگانی در شهرهای ایرانم 💔همین قدر تلخ💔.
عزیزم من درکت میکنم چون منم جدا شدم و طلاق گرفتم خیلی حس بدیه خیلی سخته ولی اگر یکم امید داشته باشی که بتونی زندگی خوب ی برای خودت بسازی برات راحت تره جداشو و خودتو انقدر اذیت نکن یک بار برای همیشه تمومش کن این زندگی رو اگر برگردی هم بازم همین آش و همین کاسه
رابطه ای که همه ی حرمت ها شکسته شده همون بهتر که تموم بشه ،بنده ی خدا،یارو زده آش و لاشت کرده ناراحتی، قلب درد گرفتی!محکم وایسا طلاقتو بگیر حقتو هم از حلقومش بکش بیرون،نامه ی پزشک قانونی بگیر پدرشو در بیارن،مگه شهر هرته!
اگر روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، میگم اونهایی که توی زندگی بیشتر از همه رنج کشیدن. رنج! نه به منزله غم. که غم هم میتونه شکلی از رنج باشه. رنجی که به معنی رشد و رسیدن به نورِ امید وسط تاریک ترین روزهای زندگیشون باشه. اون آدمها شاید زیاد کتاب نخونده باشن. شاید سواد زیادی نداشته باشن. شاید پولدار نباشن. ولی عمیقن. انسان های عمیق رو دوس دارم. اینکه حتی با سکوتشون هم حرف های زیادی دارن. اگه یه روزی ازم بپرسن چه آدمایی رو بیشتر دوس داری، میگم اون آدمایی که با رنج قد کشیدن ...