7ساله ازدواج کردم.بالای4ساله عروسی کردم یه دختر3سال دارم با یه پسر 1ماهو نیمه...
خونمون با خونه مامانم اینا 3تا کوچه فاصلس. بچه آخر خانوادم خیلی وابسته خانوادمم روزی یکی دوبار میرم اونجا ولی دخترم خیلی اذیت و خرابکاری میکنه. ،خیلی دلم میخواد طاقت بیارم و خونه مامانم اینا کمتر برم اما هرکاری میکنم نمیتونم.و متاسفانه با مادرشوهر توی یه ساختمونیم ،روزی سه چهار بار میاد تو خونمون که دیگه عصبی میشم باعث میشه از خونه فراری باشم.از یه طرفم دلم میخواد بشینم تو خونه با دوستو خانواده رفتو آمد کنم که وابستگیمون از خونه مامانم اینا کمتر کنم ولی مادرشوهرم وقتی مهمون واسم میاد کلا میاد میشینه یه لحظه هم تنهامون نمیزاره که راحت باشیم، حتی دوستام که میان اونم میاد میشینه...بخاطر همین اصلا با هیچکس رفتوآمد ندارم.
خیلی کلافه ام نمیدونم چکار کنم.
اصلا دو جون گرفتارم
خیلی ریختم بهم