2777

سهراب_سپهری #

برای هشتگ "سهراب_سپهری" 18 مورد یافت شد.

تو مرا آزردی که خودم کوچ‌کنم از شهرت..

تو خیالت راحت..

میروم از قلبت..

میشوم دورترین خاطره در شب هایت...

تو به من میخندی و به خود میگویی 

باز می‌آید و میسوزد از این عشق ولی...

بر نمیگردم نه..

میرم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد....

عشق زیباست و حرمت دارد.....🌕🌒

سهراب_سپهری#  

گاه گاهی که دلم میگیرد به خودم می گویم: در دیاری که پر از دیوار است به کجا باید رفت؟به که باید پیوست؟به که باید دل بست؟حس تنهای درونم می گوید: بشکن دیواری که درونت داری!چه سوالی داری؟تو خدا را داری و خدا...اول و آخر با توست .و خداوند عشق است... 

سهراب_سپهری#  

و من آنان را

به صدای قدم پیک بشارت دادم.

و به نزدیکی روز،

و به افزایش رنگ!

به طنین گل سرخ،پشت پرچین سخن‌های درشت.

و به آنان گفتم

هرکه در حافظهٔ چوب ببیند باغی

صورتش در وزش بیشهٔ شور ابدی

خواهد ماند...


سهراب_سپهری#  


میتونی بنویسی 😂


شب سردی است و من افسرده

راه دوری است و پایی خسته

تیرگی هست و چراغی مرده


می کنم تنها از جاده عبور

دورماندند زمن آدمها

سایه ای از سر دیوار گذشت

غمی افزود مرا بر غمها


فکر تاریکی و این ویرانی

بی خبر آمد تابا دل من

قصه ها ساز کند پنهانی

نیست رنگی که بگوید با من

اندکی صبر سحر نزدیک است


هر دم این بانگ برآرم از دل

وای این شب چقدر تاریک است

خنده ای کو که به دل انگیزم

قطره ای کو که به دریا ریزم


صخره ای کو که بدان آویزم

مثل اینست که شب نمناک است

دیگران را هم غم هست به دل

غم من لیک غمی نمناک است


سهراب_سپهری#