2723

عدم استقلال بعد از ازدواج

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 50 بازدید

سلام

من خانوم ۲۵ ساله ام و یک دختر ۶ ماهه دارم . ۶ ساله ازدواج کردم.

زمان ازدواجم همسرم گفتن که چون پدر و مادرشون پیر ناتوان شدن تصمیم دارن که با اونها زندگی کنن و کمک باشن براشون من هم مخالفتی نکردم. بعد از ازدواج تو یک خونه با پدرشوهر مادر شوهر زندگی مشترکمونو شروع کردیم و برای ما یک اتاق تو خونه در نظر گرفتن. بعد از مدتی همسرم کار کشاورزی رو روی زمین های پدرش شروع کرد و بعد از مدتی پدر شوهرم بخاطر زحمات همسرم خانه و چند زمین رو به نامشون کردند.

 از ابتدا تو این مدل زندگی سختی هایی بود ولی الان که ۶ ماهه دخترم به دنیا اومد مشکلات محسوس تر شده روی تربیت دخترم تاثیر میزاره. پدرشوهر و مادرشوهرم در تربیت دخترم دخالت میکنن و چیزهایی یادش میدن که مورد پسند من نیست و کلا از ادب دوره. و این به شدت عصبیم میکنه و خودخوری میکنم. با همسرم هم در میان گذاشتم ولی ایشون معتقدند که هیچ مشکلی در تربیت دخترم پیش نمیاد و تاثیری روش نداره. چندین بار به همسرم پیشنهاد دادم که خانه و زمین رو به پدرشون برگردونن و مستقل شیم و دوباره از صفر شروع کنیم ولی ایشون مخالفت کردند و از طرفی مادر و پدرشون هم به شدت بهشون وابسته هستند و تحت هیچ شرایطی راضی به مستقل شدن ما نمیشوند . به نظرتون من در این موقعیت چیکار باید بکنم. خواهش میکنم کمکم کنید انگار در برزخی گیر کردم. مادر شوهرم بخاطر سن بالاشون نمیتونن خیلی بهداشت شخصیشونو رعایت کنن. از طرفی اداره خونه رو هم به من واگذار نمیکنن تا به دلخواه خودم خونه رو اداره کنم. من ۴ برادر شوهر دارم که ساکن تهرانن.  


اطلاعات تکمیلی

سن ۲۵ جنسیت زن شغل خانه دار وضعیت تاهل متاهل
پاسخ مشاور

مشاور خانواده

سلام دوست عزیز

زندگی با این شرایط را قبل ازدکاج پذیرفته اید. بنابراین نمیتوانید با اعتراض به همسرتان فشار بیاورید تا مستقل شوید.

در درجه اول شما باید به شیوه ای مسالمت آمیز مرز زندگی خودتان با آنها را مشخص کنید و به شیوه ای صحیح به آنها بفهمانید که خط قرمز های روابط شان با شما کجاست.خیلی مودب و مهربان باید جلوی کنجکاوی های مادرشوهر را بگیرید. می دانم که حقیقتا پا گذاشتن روی خط قرمز هایی مثل زمان بیداری و خواب یا موعد استحمام و غیره رنج آور است ولی باید بدون اینکه از کوره دربروید، با کلام مناسب و واژه گزینی صحیح این مساله را حل کنید.
به خاطر داشته باشید که اختلاف داشتن در زندگی امری کاملا طبیعی است و یک مشکل محسوب نمی شود، بلکه شیوه حل اختلاف است که همواره می تواند مشکل ساز باشد. پس در جواب کنجکاوی های بی مورد می توانید این طوربگویید:«مادر جان! این رفتار می تواند بعدها برای نوه گلتون مشکل زا شود میدونم ما همیشه اینطوری بودیم و اشکالی نداشته اما بعضی رفتارها برای بچه ها امروزی تاثیرات برعکسی داره لطفا این رفتارو یادش بدید ممنونم که انقدر مهربان و دلسوز هستید.»

نکته مهمی که نباید فراموش کنید این است که والدین همسر شما سال ها با فرزند خود زندگی کرده اند و سبک و سیاق رفتارهایش را می شناسند. اگر هم نوع تغییر رفتاری که او انجام می دهد به درخواست شما نباشد، ممکن است به پای شما نوشته شود و آنها را در لاک دفاعی فرو ببرد، پس باید یاد بگیرید به جای اینکه گله مادر و خواهر و خانواده اش را بکنید، به شکلی صحیح ابراز وجود کرده و به صحبت کردن با خانواده او و بیان انتظارات تان بپردازید.
در شیوه صحبت کردن و رفتار شما در عین احترام باید این نکته وجود داشته باشد که حتما اطلاعات تان را حفظ کنید و تا آنجا که امکان دارد اجازه سرک کشیدن دیگران در مسایلی که فقط مختص شما و همسرتان است را ندهید و این نکته را باید حتی در مورد خانواده خودتان در نظر بگیرید. وقتی شما اطلاعات بیش از حد راجع به مسایل بی ربط مثل گذشته تان، دوستان تان و... بدهید، در واقع در این بین نقاط ضعف خود را به طرف مقابل می شناسانید و با زبان بی زبانی به او اجازه می دهید از آنها استفاده کند.

احتمالا با انجام دادن این کارها مشکلتان قابل کنترل می شود:

*شناخت خانواده همسر

فقط دانستن نامو نام خانوادگی و تعداد اعضای خانواده و میازن درآمد و تحصیلاتشان نیست.شما باید بدانید که نوع رابطه ای که برخانواده همسرتان حاکم است کدام است.این شناخت ها می تواند به شما کمک کند تا بدانید چگونه با آن ها ارتباط داشته باشید تا باحداقل اختلاف رو به رو شوید.

* جنبه های مثبتشان را هم ببینید

همه آدم ها هم جنبه ای مثبت دارند و هم جنبه های منفی.این ما هستیم که انتخاب می کنیم به جنبه ها و ویژگی های منفی آن ها فکر کنیم یا مثبت.در مورد جنبه های مثبت والدین همسرتان فکر کنید و گاهی آن ها را به همسرتان بگویید.

* استقلال تان را حفظ کنید

تا وقتی که از لحاظ مالی به والدین خانواده همسرتان وابسته باشید، مجبورید که دخالت های آن ها را تاب بیاورید. پس اول سعی کنید که استقلالتان را حفظ کنید و بعد در مقابل خواسته های نامعقول آن ها قاطعانه برخوردکنید. برای این کار هم نباید مستقیم همسرتان بگویید همه چی و پس بده بلکه بگو با توجه به شرایط زندگی مون لازم مرز و حساب کتاب مالی و با پدر مشخص کنی تا بعدها دلخوری پیش نیاد.

* اطلاعات خصوصی تان را حفظ کنید

در شیوه صحبت کردن و رفتار شما در عین احترام باید این نکته وجود داشته باشد که حتما اطلاعات زندگی خصوصی تان را حفظ کنید .وقتی شما اطلاعات بیش از حد راجع به مسایل زندگی تان بدهید، درواقع در این بین نقاط ضعف خود را به آنها می شناسید.

مستقل کردن همسرتان باید به خواست خودش باشد وگرنه بیشتر ازاینکه کمک کننده باشد می تواند رابطه زناشویی تان را تخریب کند بناب این مواظب گام هایی که بر میدارید باشید🌹🌹🌹

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

عدم استقلال از خانواده همسر

پاسخ سلام دوست عزيز ميتونم بفهمم چقدر براتون سخته متوجه نشدم كه الان منزل پدري هستيد يا برگشته ايد خانه خود لازمه كه در زمان ارامش باهمسرتون صحبت كنيد كه براتون رفت امد سخته و راحت تر در خانه هستيد برنا...

تعریف درست استقلال

پاسخ وقت بخیر دوست عزیز استقلال داشتن بدین معنی ست که از لحاظ فکری، روانی، مالی و شخصیتی، عاطفی مستقل بودن یعنی بتونیم از اطرافیان مشورت بگیریم نظرات متفاوت را بشنویم و در کنار هم بذاریم اما در نهایت خودم...

روش های افزایش استقلال فردی

پاسخ سلام دوست عزیز به سن خودتان تحصیلات و شغلتان و اینکه چند وقت هست عقد کرده اید اشاره ای نکردید لکن این احساس بخاطر نوع وسبک فرزند پروی شما به وجود آمده است که متاسفانه این روال بعد از ازدواجتان هم ادا...

استقلال کودک سه ساله در امور شخصی

پاسخ مادر عزیز سلام. ابتدا سعی کنید که فرزند شما حس استقلال رو تجربه کنه. انگیزه های لازم رو در کودک تون ایجاد کنید. از کارهای کوچک شروع کنید. به او بگویید تو دیگه بزرگ شدی و میتونی به تنهایی وسایلت را داخ...