2723

نمیدونم رابطم به کجا داره میکشه

نام ارسال کننده محرمانه می باشد 154 بازدید

با سلام و عرض ادب میخواستم در مورد رابطه ی ۲ سال و چهار ماهم بنویسم که فکر میکنم الان داره تموم میشه،

من با یه آقایی آشنا شدم از طریق اینستاگرام باهم شروع کردیم و ایشون سربازی بودن و باهم تقریبا یه مدت که بیاد شهر دیگه بود سربازیش تصویری حرف زدیم من اون موقع ۲۸ و اون ۲۷ بود یه سال از من کوچیکتره، اون روزا گفت که تازه از یه رابطه اومدم بیرون و یکم در موردش گفت که اون ترکم کرد و رفت من یکم حساس شدم بعد گذشت از رابطمون گذشت ایشون با من خیلی مهربونه تماس میگیره زود زود حرف های خوب میزنه و میگفت که ازدواج میکنیم رابطمون خوب بود منظور من گاهی وقتا چون یکم آدم شوخ طبع و شوخیه‌ شکاک میشدم بهش. دعوا میکردیم ولی زیاد اهل حل کردن نیست و میگه ادامه نده و بحث رو عوض کن ولی وقتی قهر هم کردم اومده دنبالم،مهمترین دعوامون سر این بود که اون دختره تو یکی از شبکه های اجتماعیش یه آهنگی گذاشته بود با یه ساعت رند دیدم این آقا هم همونو ست کرده باهاش،باهاش دعوا کردم اصلا قبول نکرد گفت اتفاقیه،خلاصه اومد و آشتی کردین یه بارم دیدم با یه خانومی که ازدواج کرده گویا قبلا دوست دخترش بوده وقتی مجرد بود چت کردن باز دعوا کردیم و اومد خیلی دنبالم گفت پشیمونم هر چی تو بگی میکنم،گذشت بعد از اون همیشه گوشیش رو نشونم میداد و فلان بعد که مغازه باز کرد ازدواج هم هی هی به تاخیر مینداخت که پولامو جمع کنم اماده شم،کم کم خسته شدم ولی باز ادامه میدادم باهم رابطه هم داشتیم،الانم که مغازه رو باز کرده خیلی دیر به دیر میتونه منو ببره بیرون ولی من باز دوسش داشتم بهم میگفت صبر کن همه جا میبرمت خوب میشه همه چیز،از یه طرفی هم اصلا به مامانش و خانوادش منو نمیگه فقط خواهرش میدونه جریانو،اون روز که رمز پیچ مغازشو منم دارم رفتم اتفاقی قسمت سیو پیج دیدم که پستهای غمگین مثل(عشق واقعی به نرسیدنه)(یا مثلا رفتی و گذاشتمت با دیگران)... و این جور پستهای غمگین در مورد رفتن گذاشته بهش تذکر دادم اروم گفتم چرا اینارو سیو کردی،بعد بازم دیدم که یه پست دیگه رو واسه خودش فرستاده که نوشته خوب شد ترکم کردی فهمیدم که نباید به هیچ کس اعتماد کنم و یه متن بلند اینجوری دیوونه شدم رفتم مغازه گفتم که میخوام تموم کنم اینا چیه میزاری اول حرفو عوض میکرد و میگفت من این جور متنا دوست دارم بعد ولی دید من عصبیم اونم قاطی کرد گفت چیکار کنم هر کاری میخوای بکن خسته شدم من مشکلاتم زیاده تو هم اضافه میکنی مگه تو زن عقدی منی برو منم خستم منم نرفتم گفتم من اومدم حرف بزنیم اصلا گفت نمیخوام حرف بزنم بشین ولی حرف نزن،اروم نشسته بودن که خواهرش از اون طرف اومد پاشدم از جام با لبخند سلام کنم یه افاده ای داد و یه سلام خشک بعدشم رفت منم واقعا ناراحت شدم عوض اینکه اگه قرار بود من عروس اونا بشم یکم با ارزش سلامم رو میداد پا شدم اومدم خونه الان چها روزه نه زنگ زده نه من زدم بعدشم که اسم منو از همه جا پاک کرد الانم بلاکم کرده آخه اون در مقابل رابطمون مسئولیت داره اصلا الان زنگ هم بزنه من نمدونم این رابطه رو چیکار کنم کمکم کنید 😩🥲

اطلاعات تکمیلی

سن ۳۰ جنسیت زن وضعیت تاهل مجرد
پاسخ مشاور

مشاوره و راهنمای خانواده

شما انسان کاملی هستید و در سنی که می‌توانید احساسات خودتان را تفکیک کنید.ایشان در گذشته خود دفن شده و رها نخواهد کرد اغلبشان تا آخر عمر درگیر رابطه های ناتمامشان هستند .وقت خود را تلف نکنید رابطه اینیستاگرامی مثل خود اینیستاگرام هرگز قابل اعتماد نخواهد بود.

تجربه شما

اولین نفری باشید که نظر میدهید
login captcha
پرسش ها و پاسخ های مشابه

بلاتکلیف در رابطم

پاسخ باسلام ميتونم درك كنم چقدر براتون سخته بخصوص كه تجربه احساسي اول هميشه پررنگ هست وقتي ايشون با صحبت هاي شنيده عقب نشيني كردن يعني هنوز فرد مسئوليت پذيري نيستن و تعهدي بر اين رابطه ندارند و قصدي بر ج...

ایا رابطمون خوب میشه؟

پاسخ سلام دوست عزیز بنده قبلا به سوال شما پاسخ دادم امیدوارم راهنمایی بنده مشکل شما را حل کند شما در سن کمی ازدواج کرده اید و وابستگیتان به خانواده تان طبیعی است از طرفی همسرتان نیز در منزل حضور ندارند ی...

برای درست شدن رابطم با همسرم و از بین بردن افکار منفی چه کنم؟

پاسخ سلام دوست عزیز گذشته ایشان قبل از ازدواج و زمانی که تعهدی به شما نداشته اند نباید شمارا بهم بریزد مخصوصا که ایشان چیزی را از شما پنهان نکرده اند هرفردی ممکن است قبل از ازدواج برای شناخت طرف مقابلش مدت...

بعد از بچه دار شدن رابطم با همسرم سرد شده

پاسخ دوست عزیز به نوشته هایتان توجه کنید و یکبار آنرا بخوانید من دیگه آرایش نمیکنم ازصبح تا شب درگیر دخترم هستم!!!! این جملات یعنی من از همسرم و حتی از خودم دست کشیدم،شما نیاز دارید به آنچه که قبلا بوده ا...