دلم میخواد برم توی روستا زندگی کنم ...

خونه پدر شوهرم روستاست در حد دیدنی خوبه بیشتر به درد نمیخوره حتی سوپر مارکت هم نیست ولی یه حیاط بزرگ بزرگ دارن کنارش تخت آهنی گذاشتن ۴ تا بزرگ برا عید تا آخر تابستون کیف میده شب میخوابن رو تخت صبحم هنوز افتاب بالا نیومده هوا گرگ و میش هست صدا گوسفندا میاد میبرن که تو صحرا بگردن بعدم عصرا که دم ظهر میرن کنار زمین گشاورزیشون من شوهرم میرفت کمک کشاورزی منم میرفتم براشون ناهار میبردن میشینی کیف میده آبیاری میکنن کنارتم زمین کشاورزی سبز اما دیگ الان پاییزه و سرد همه تو خونه ان اصلا کیف نمیده

دقیقا. من خودم خونمون روستاست تازه اگه یه سری دخترای شهر میرن سرکار من میخورم میخوابم  

اونطوری که فکر کنی ارزون نیستا😄

من خودم بچه روستام اما ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بخاطر گرونی خونه اومدیم داخل شهر اجاره کردیم 💔

هیچ جا هم روستا نمیشه 

بچه هات هم دوس دارن؟

دخترعموم وشوهرش  که هردوتهران شاغل بودن اومدن تویه روستا دامداری میکنن حتی علوفه روهم خودشون کشت میدن 

خودشون که خیلی راضین

خداهم واسشون بخواد انشاالله

😂😂😂

دامداری مگه فقط به تصور و حرف هست؟؟

خیلی سخته واقعا

خیلی زیاد باید فرز و زرنگ و تیز باشی

[QUOTE=261788399] خونه های کپری   شبا صدای بارون  

فک میکنی راحت شما عادت کردی ب شهر نمیتونی بری روستا ،روستا مشکلات خودش داره ،خواهرم روستا وام گرفت ۲۰گوسفند خرید تو یک شب یهو ۱۱ تاش مردن، صبح دید ۱۱ گوسفند کف طویله ،دخترش خواستگاریش ب هم خورد حالا هر کی براش میاد زرتی میگن فلانی نامزد بوده در صورتی ک ب بله برون نرسید

روستا به شرطی خوبه که خانوادت یا فک و فامیل اونجا داشته باشی نه که از وسط تهران پاشی بری توی محیط کوچیک که همه هم دیگرو میشناسن

قطعا برخورد جالبی باهات نمیکنن بنظرم چون اونجا غریبه ای 

بعدشم کسی که به رفاه عادت داره نمیتونه بره دامداری کنه و نون بپزه و بره ییلاق این چیزا تو فیلماست که قشنگه

من کلی فامیل دارم تو روستا زود زود هم میریم سر میزنم 

زناشون همشون دیسک کمر دارن ، زانوشون آب آورده  اینقدر سختی کشیدن هرروز یه جاشون درد میگیره به این آسونیا که نیست

تو دیگه واقعا خوشی زده زیر دلت😀

اسی ببین عزیزم 

روستا داریم تاروستا ...

شمال همش سرسبزی و...

اما روستا داریم که کل دانش اموزاش 30 نفرن 

یه خانه بهداشت هفته ای یکبار ...چندتا نغازه ...

ب نظرم بری شهرستان بهتره 

من دوستم خونش شهرستان بود بعد پشت خونشون شالیزلر بود سهمی رو براخودشون توزمین داشتن پس برنج تامین بود ...

دامداری بلد نیستی مهم نیست ادم نطمئن پیدا کن بهش بگو شیر وگوشتش مثلا نصف نصف بستگی ب توافق داره ...بعد گوشه حیاطشون باغچه کرده بود ...خیار وگوجه وپیاز وسبزی ...داداششم توکار عسل بود وگاو داشت ...من که واقعا لذت میبردم از زندگیشون همه چیشون ارگانیک وسالم ...

اهاراستی مرغ وخروس وجوجه هم داشتن 

اسی میتونی خونه حیاط دار اجاره کنی تو همون تهران تاحدودی آرزوت برآورده میشه