سیاست و مهارت های حفظ زندگی

من یکی از راهکارام این بود ک همیشه وقتی دعوا میشد با اینکه گاهی همسرم مقصر بود اما من سکوت میکردم شاید الان خیلیا بگن همون موقع باید از خودت دفاع میکردی اماگاهی سکوت خیلی بهتره ت حین جروبحث

چون بعدش ک اعصبانیت جفتمون فروکش میکرد روز بعدش ک حالمون خوب بود رک و پوست کنده دلیل ناراحتیمو بیان میکردم و با دلیل براش توضیح میدادم ک حق با من بوده ن با دعوا بلکه با ارامش

کم کم این پروسه بعد یه مدت واسه شوهرمم جا افتاد ک بحث الکیه و باید سکوت کرد گاهی تا ب ارامش رسید و بعد مشکلو حل کرد

الان بعد تاقریبا ۳ سال زندگی(میدونم تازه اول راهم ولی میگن تا اولشی همه چیتو اوکی کن ک بعد عادت نشه)خداروشکر شاید ما یک سال اول بحث شدید داشتیم الان بعد سه یا چهار ماه شایدم بیشتر ممکنه بحثی وجود داشته باشه ک اونم گاهی بخاطر تفاوت نظرو سلیقه هاست ک شدید نیست و با گفت و گو حل میشه

البته اینم بگم ک اول بشناسید همو بعد سعی کنید مطابق با شناختتون سیاست ب خرج بدین

ولی خب من سکوت میکنم تو جرک بحث ها فرداش هم بیام حرف بزنم شوهرم میگه اونقضیه تموم شد بسه!

وقتی هم که جواب میدم دعوا شدیدترمیشع😕

یکی دیگ اینکه هیچوقت ب مادر و پدر و خانواده درجه ۱ همسرتون توهین نکنید و جلوهمسرتون ب هیچ وجه شکایت نکنید یا خودتون حلش کنید یا چیزی جلوی همسر نگید

ب چند دلیل

۱همسرتون طبیعتا طرف خانوادشو میگیره(متاسفانه طبیعتشون اینجوریه شاید اولش اینجور نباشه اما اگ هی تکرار بشه ممکنه ک بوجود بیاد اون حس بازم‌میگم باید طرفتو بشناسی)

۲ممکنه بخاطر شما با خانوادش بحثش بشه ک اصلا قشنگ نیست

۳ممکنه با شما لج بیوفته و باعث ناراحتی بینتون و خدایی نکرده بحث بلند بالایی بشه

همیشه سعی کنید از خوبیاشون جلو همسر بگید اگ خدایی نکرده روزی از کاری ناراحت شدید بتونید بیان کنید ک مثلا من اینجای کار مادرجون یا فلانی ناراحتم کرده کاش یه جور دیگه بیان میکردنیا حالا هرچی بازم با لحنی ک اوکی باشه

اینجوری شوهرتون بخاطر اینکه شما همیشه تعریف کردین از خوبیاشون ب مادرشون گلایه کن ک مثلا اینکارو دیگ تکرار نکنید یا حالا هرچی

پس اگ شوهرتو با چرب زبونی و بقول خودمون دلبری  رام کنیم تا اخرش همینجوریه

مرسی عزیزم

گفتم منم باید شناخت داشته باشی

مثلا شوهرشما اینجوری میگه شما سعی کنید همون روز با لیوان شربت خنک بعد بحثتون حداقل یک الا دو ساعت ک گذشت بیان کنید ب فرداش نندازینش

نمیدونم واقعیتش هرکس شرایطش فرق میکنه برمیگرده ب شناختب ک از همسر دارید

خوشبخت شاد باشید همیشه

منم یادمه اون اوایل این زنگ زدن انجام میدادم ولی خیلی وقته دیگه نه!

الان برام تجدیدخاطره شد بازم انجامش بدم

من هروقت نی نی سایت بیام ب تاپیک سرمیزنم نکات جالب وتجربه های ثابت شده رو اصافه کن 🌹🌹شبتون بخیر

ممنونم از تعریفت😌😂ولی همسرم میدونه ک وقتی اونا میان من ناراحتم خیلی وقتام بهش گفتم اونم میک اخ چیکارشون کنم پس نمیتونم چیزی بهشون بگم. ینی نباید ب همسرم میگفتنم؟؟ 

اره بخدا دیگ اعصاب برا ادم نمیمونه

مامانم همیشه پشت بابامه با این که گاهی دعوا دارن ولی ما اگه یه بار تو دعوا پشتش در بیایم سریع بهمون تذکر میده که حق نداری پشت من در بیای ما دعوامون به خودمون مربوطه دخالت نکن و ما اگه چیزی ب بابام‌بگیم بهمون میگه نبینم دیگه با بابات بد حرف بزنیا ‌.. همیشه از بابام تشکر و قدر دانی میکنه وقتی از سر کار میاد بابام چایی امادس جای خابش تمیز و مرتبه خونه جمع و جور و ساکته بابام‌میاد خونه ناهارشو میخوره و تو سکوت استراحت میکنه مامانم وقتی میبینه بابام خستس اصلا مهمونی نمیده و یا ما اونجاییم میگه مادر برید خونتون استراحت کنید بابات خستس بخابه ی کم خلاصه بگم که اولویتش بابامه و خیلی هم بهش احترام میذاره منم از مادرم یاد گرفتم هم بابام جونشم واسه مامانم میده هم شوهرم واسه من 

ایناهم ک همش راجع ب خانواده همسر نوشتی

یه راه حل به من بدین که همچی رو امتحان کردم یا میزنه تو ذقم یا عکس العملی نشون نمیده مثلا زنگش میزنم میگم سلام خوبی میخواستم فقط صداتو بشنوم از صبح ندیدمت میگه همین ول کن خداحافظ