سیاست و مهارت های حفظ زندگی

رمز موفقیتم توهین نکردن تحت هر شرایطی به خانواده همسرم بود و زمانی که با من قهر بودن محبتم رو نسبت بهشون از طریق همسرم نشون میدادم. 

مثلا با من قهر بودن و من خونشون نمی‌رفتم ولی همسرم باید می رفت. چون وقتی با من قهر می کردن انقدر همسرم رو تحویل می گرفتن که حد نداشت اینطوری می تونستن روش اثر بزارن . منم پادزهر خودم رو داشتم. اینجور وقتا به همسرم گله نمی کردم و بهش می گفتم همه این رفتار های بد و توهین ها رو به خاطر تو تحمل می کنم و نمیزارم بین ما جدایی بیفته اونم به خاطر بقیه.. ما باید هوای زندگیمون رو داشته باشیم و همه اینا فدای سرت.. و تکنیک دومم این بود موقع رفتن خونه مادرش یه سوغات برای خانواده اش می فرستادم.. مثلا کیکی که درست کردم یا یه ظرف خیار شور یا ترشی.. بهش میگفتم درسته با من اینطوری کردن ولی بیا اینو براشون ببرن ، دست خالی نرو.. وقتی همسرم با ظرف ترشی میرفت هم سرش پیش خانواده اش بالا بود که زن من خوبه هم اونا زبونشون بسته میشد از من بد بگن و اصلا به گوشی همسرم زنگ نمی زدم که زود بیا ، چی کار داری می کنی و... می گفتم بزار حساسش نکنم... 

خیلی ترفندها میزدم زیاااده😂😂😂

22:59:52 | 1401/09/06

آره من برای زندگیم قانون گذاشتم . همسرم لجباز بود و هیچ انتقادی نسبت به خانواده اش رو ازم قبول نمی کرد. برای همین من وقتی از کاری ناراحت می شدم و دلم می شکست اصلا به همسرم گله نمی کردم ، با چشم پر غم و اشک حتی بهش لبخند میزدم بعد می گفت چی شده ؟ میگفتم هیچی فدای سرت.. همین که تو هستی حالم خوبه.. می‌گفت چی شده اخه؟ جریان رو بدون هیچ توهینی تعریف می کردم بعد می گفتم اما ایرادی نداره، من به خاطر تو هر سختی رو تحمل می کنم.. رفتار بد خانواده ها نباید توی روابط ما تاثیر بزاره.. من عاشق توام و این توهین ها حتی ذره ای از محبت تو رو توی دلم کم نمی کنه.. اماااا خب کاش اینطوری نبودن، کاش قبول می کردن که من و تو جدا هم نیستیم ، کاش به نظر تو اهمیت میدادن و همسری که انتخاب توا رو قبول می کردن.. اما خب میگم تو برام مهمی.. بعد خودش می افتاد به دلجویی از من و آروم آروم روی رفتار اونا دقت می کرد 

23:01:16 | 1401/09/06