سلام. بچه ها اگه دوست. پسرتون که چندین سال با هم بودین ازدواج کنه چی کار می کنین. البته قصد ازدواج هم نداشته باشین.
من سه ماه پیش دوست پسرم ازدواج کرد حالم خوب نشده هنوز. افسرده شدم. یهو خبر ازدواجشو بهم داد.
پس چرا باهم میمونید اگه قصد ازدواج با هم ندارید
وقتی رابطه تعیین تکلیف نمیشه اینجوری میشه
زمان درست میکنه همه چی رو برو سراغ کارهایی که قبلا از انجام دادنشون لذت میبردی انجام بده
میدونی عزیزم برای اینه تو خودتو یک بازنده میدونی
درصورتی که اینطوری نیست تو یک برنده ای
اولش به خاطر اینکه از این اشتباه درس بزرگی گرفتی که چندسال بی خودی مطل کسی نشی
دومش به خاطر اینه که هرکسی میگه عاشقتم و فلان نیست و نباید باور کنی تا زمانی که ثابت میکنه
سوم اینکه اون به تو خیانت کرد خب چه بهتر الان سر زندگی میرفتی خیانت میدید حالت خیلی بدتر از الان بود
چهارمش باعث پختگی تو شده این اتفاق میدونی چرا ؟ اینو همیشه یادت باشه دردی که تورو نکشه قوی ترت میکنه
خداروشکر کن بگو خدایا شکرت هرچی تو حکمتته
ولی به نظر خودش کار اشتباهی نکرده. چون می گه ما قول و قراری نداشتیم. ولی من حس می کنم مثل یه دستمال کاغذی کثیف منو انداخت دور. رفت با یک نو. بدون اینکه به من بگه شماره شو عوض کرد و بعد دو هفته که شمارش خاموش بود اومد گفت ازدواج کرده. منم مبهوت.
اره عزیزم معلومه که درسته تو نمیبینی جواب کاری که باهات کرد شاید حتی نفهمی چی سرش اومده اما واقعا یه روزی یه جایی جواب میگیره
کسی رو میشناسم مثل تو بود پسره رفته بود زن گرفته بود و این دختر بنده خدا دلشکسته بوده بود
تا اینکه بعد یه سال پسره در به در دنبال شماره دختره میگیرده و پیداش میکنه
میگه تو رو به خدایی که بالا سرته منو ببخش من بچه دار شدم و بچه ام مشکل داره منو ببخش شاید خدا رحمی به بچم کرد و حالش خوب بشه
اینطوریه عزیزم اینجوری فکر نکن انتقام فکر پلیدیه
یه خدا هست همه چی رو میبینه بسپارش به همون بالایی
دیگه چه فرقی می کنه برا من. ولی من وقتی فکر می کنم الان با اون داره خوش می گذرونه حالم بد میشه. وقتی فکر می کنم 24 ساعت یکی دیگه پیششه حالم بد میشه. می گفت دیگه از زندگی تنهایی خسته شده بودم چون می خوام یکی باشه خونه رو جمع کنه و........ مثلا برای اینکه دلم بیشتر از این نشکنه تا بیست روز پیش هرازگاهی زنگ می زد بهم باهام حرف می زد. ولی الان بیست روزه خبری نیست ازش
و
فقط یه سوالی برام پیش اومده. آدم یه مرغ هم داشته باشه بهش وابسته میشه و نمی تونه راحت ترکش کنه. اون چجوری تونست به راحتی بکنه از من بره با یکی دیگه. این اذیتم می کنه. چجوری می تونه من که رفیق قدیمیش بودمو با این همه خاطره تنها بذاره. هشت سال کم نیست. یه عمره.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
