۲۰ سال عاشقانه با همسرم زندگی کردم و همدیگرو میپرستیدیم، از دوماه پیش تا جند روز قبل، همسرم بهم خیانت کرد، چند روز پیش متوجه شدم،
علت رو گفت هوس زودگذر، خیلی پشیمونه مرتب از خدا و من طلب بخشش میکنه، در حین خشم و عصبانیت، حق طلاق و تمام اموالش رو وکالتی ازش گرفتم اونم راضی شد به خاطر اینکه بهش اطمینان کنم و ببخشمش، خیلی آدم خوبی بود، خداترس عاشق زن و زندگی در همون حال هیچ چیز برا ما کم نمیذاشت چه مالی چه عاطفی اما حسم خوب نبود واسه همین پیگیر شدم و فهمیدم خیانت میکنه از طریق پیامکاش با همکارش، چند چشمه عصبانیت و غضب بهش نشون دادم، شماره پدر دخترو پیدا کردم و بهش اطلاع دادم اما محل کارش نرفتم چون آبروی شوهر خودم میرفت، میخوام زندگی کنم دوتا بچه ۱۴ و ۷ ساله دارم، هیچ کس بجز دوتا از دوستانم که به کمکشون احتیاج داشتم نمیدونن،
دیگه بهش اعتماد ندارم، خودش رو به در و دیوار میزنه تا ببخشمش و بهش اعتماد کنم،
اما حال دلم خوب نیست،
مشاوره میرم، مشاوره هم حالمو خوب نمیکنه و بیشتر بهم استرس میده،
از دهن گرگ و لجنزار بیرونش آوردم خیلی زحمت کشیدم، خسته ام
داغونم،
کسی تجربه داره بهم کمک کنه؟؟