😂👋🏻 خدا نکشتت
زیاده وای الان هیچی یادم نمیاد
رفتم لوازم خیاطی به جای اینکه چسب حرارتی بدید گفتم خانوم لطف کنید چس حرارتی بدید زنه ک همونجا غش کرد منم سرخ شدم رفتم بیرون
یکاری کرده بودم زیر ناخن شصتم خیلی کثیف بود(مربوط به ارایش بود ولی فک میکردی چرکه)بعدش رفتم مغازه خرید کردم موقعی که اومدم کارتو پس بگیرم یهو مغازه دار که خیلییییم پسر باکلاسی بود یهو چشمش خورد به انگشتم با کلی تاسف نگام کرد ، دیگه اون مغازه نرفتم
ی بار آبجیم ۱۳ ۱۴ سالش بود داشت نماز میخوند همین ک رکوع رفت دختر عمم اومد شلوارشو کشید پایین😂😂😂😂
الان بعد سالها دختر عمم از خارج اومده و هنوزم یادشونه 😂😂😂😂😂😂
واااای رقصیدنم در بله برونم دلم میخاد خودمو خفه کنم وقتی فیلمارو میبینم انگار این جوگیرا ک وحشی شدن رقصیدم😭
شوهرم همش مسخرم میکنه🤣🤣🤣میگ از شدت خوشحالی جوگیر شده بودی 🤣🤣🤣😭ای خدااااا بگو دختر چتهههه قشنگ آروم برقص
ی بارم داشتم با شوهرم ک دوست پسرم بود حرف میزدم بابام اومد تو اتاق از ترس ک نفهمه گوشیو برعکس گذاشتم رو قالی یهو بابامم ی گوز بلند زد...🥲💔من ماندم و تلفنی ک هنوز قطع نشده بود وخنده های بابام و آبروی از دست رفته...🥲و بابایی ک هنوزم نمیدونه همچین سوتی داده و خبر نداره 🥲🤣
