وای بچه ها من ۱۳،۱۴سالم بود عید رفتیم خونه عموم پسر عموم پاشو عمل کرده بود من نه سلامی نه حرفی خودمو انداختم رو پاش واااای پات چیشده خوب میشی غصه نخور😂😂داشتم خودمو میکشتم براش
روز عاشورا رفتیم خونه پدر زن داییم که عموی مامانم هم هس منم مانتو کوتاه پوشیده بودم نوه عموش هم اونجا تو حیاط نشسته بودن من هل شدم کفش در آوردنی پشتمو کردم بهش مانتومم که کوتاه بود دیگه به فنا رفتم انگاری 🥲😂🤣 اه پسره الدنگ فک میکنه الان عمدی کردم اه اه
ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکشایشالا که مشکل توهم حل بشه😘
یه زمانی هم که عروسی میرفتیم مد بود گوشه چشم طراحی میکردن میومد تا صورت وای چه سمی بود شهرستان که عروسی میرفتیم مداد ابی مامانمو برداشتم گوشه یه چشمم طرح زدم تا پایین بعضی ها اینوراونورش نگینم میذاشتن ای خدا تازه واسه عروسا رو ارنجشونم طرح میکشیدن به چه گندگی فیلمای جاریمو که میدیدم فیلم بردار حتی رو طرح ارنجش زوم کرده بعد به عروس میگه بچرخ تا طرحش قشنگ معلوم بشه عققق
عمم از شهرستان اومده بود خونمون ی هفته بمونه شب ساعت2 بود من سرم تو گوشی بود عمم هم کنار من خوابیده بود همه خواب بودن یهووووو ی گ...وزززز گندددده داد عمم من فوری صفحه گوشیو خاموش کردم خودمو زدم ب خواب،نگو عمم بیدار شده بود از صدای گوز خودش یهو زل زده بود بمن بعد با طلبکاری گفت هرکی تااینموقع بیدار بمونه گوزای بقیه رو میشماره😂😂😂نتونستم مقاومت کنم چشامو باز کردم یساعت خندیدیم