ببخشید که تا الآن نبودم. مامان ریجون جون گفتم بیام سرکار آپلود می کنم چون خونه نت ضعیفی دارم. از صبح هم نیامدم سرکار به دلیل کولیت عصبی که دارم و به شدت درد داشتم درگیر دکتر و اینها بودم عزیزم. این چند صفحه رو عکس گرفتم. ضمن اینکه امروز ساعت 1 این خانم با من تماس گرفت خیلی رسمی خیلی سرسنگین حرف زد حتی پرسیدم حالتون چطوره بهترین گفت ممنون خوبم چطور

. گفت کلاسهامون عقب مونده اگر میشه فردا حتما ساعت 5 منزلش باشم و اینکه یه مبلغی بابت تسویه جلسات قبل واریز کرده. همین حتی گفتم امانتی تون رو بیارم براتون (منظورم دفترش بود) گفت چی؟ گفتم ذفترتون. گفت بله ممنونم گفتم پس می بینمتون فردا.