2737
2739
عنوان

بیاین خاطره شب عروسیم براتون تعریف کنم ببینین بدشانس تراز منم هست😑

| مشاهده متن کامل بحث + 325257 بازدید | 1258 پست

منم میگم تا ببینی بدشانس تر هم هست...

سه شب قبل از عروسیم که قراربود برم سرویس طلا بخرم پدر شوهرم صدام زد تو خونه و گفت خودم یه سرویس برات گرفتم و دعوامون شد که بعد از سه سال عقد این چه کاریه؟بماند که چقققدر سرویسش زشت و داغوووون بود و البته سبک.

عروسی ما شب سال تحویل بود.

خودم و دوستم تنهایی خونمو چیدیم من و شوهرم شب چهارشنبه سوری که شب قبل از عروسیمون بود با یه موتور افتادیم تو خیابونا....کت و شلوار دومادی خریدیم یه سرویس بدل برای روی لباس عروس خریدیم لباسمو تحویل گرفتیم اپیلاسیون هم رفتم و خلاااصه که ۱۲شب رسیدم خونه با یه سری مهمون از شهرستان....رفتم که بخوابم یادم افتاد من هنوز حموم نرفتممم...رفتم حموم و تا خوابیدم شد ساعت ۲.

۷صبح اومدن دنبالم برم ارایشگاه...بدو بدو و بدون صبحانه رفتم و ارایش شدم و ساعت یک و دو شوهرم اومد که بریم برای فیلمبرداری...قبلش قیافم خوب بود دم رفتم ارایشگره نمیدونم چرا سایمو تیره کرد...خیلی بد شد...منم حرصصصص....خلاصه گفتم بیخیال و رفتم

رفتیم رسیدیم باغ دیدم فیلمبردارمون یه خانومه یه آقا.‌..قراربود دو تا خانم باشه...دیگه فکرشو بکنید چقدر شوهرم ناراحت شد و عصبی...اونم دیگه چاره ای نبود مجبور شدیم بپذیریم...یکم عکس انداختیم و هوا کم کم داشت سرد میشد من پریود شدم  ...پریودی های منم دااااغون بود از درد و ضعف...

حالا این وسط باااد یخ میومد ایناهم میگفتن لبخنننند بزن.

توی باغ یه مسیر بین دوتا حوض بود که خیلی باریک بود باید من و شوهرم باهم رد میشدیم خب تنگ بود منم نصف دامنم افتاد تو آب ها و خیس شد و ازون به بعد باد که میومد مثل کولر بود...باد یخ میپیچید توی دل و شکمم...وای که چقد بد بود.... رفتیم تالار من از استرس حالت تهوع گرفتم دم در تالار...رفتیم توی تالار دیدم هیششششکی از خانواده داماد نمیان برقصن خانواده ماهم خیلییی کم بودن و خب خسته میشدن....فیلمم حسابی خالیه...فقط خودمم بیشتر....منم اعصابی دیگه برام نمونده بود اصلا نمیفهمیدم چجوری داره میگذره...عوامل تالار اصلا درست کار نمیکردن هماهنگ نبودن آهنگامونو درست پخش نمیکردن و فیلمبردارمونم کلافه شده بود...

تموم شد رفتیم طرف خونه وسط خیابون وایسادن به رقصیدن و من بازهم یخ زدم ساعت ۱۲شب بود....اومدیم خونه دم خونه رو ول نمیکردن که برن....

خیلی چیزاشو خلاصه کردم اما روز بدی بود واقعا.پر از استرس و بدشانسی و درد و سختی

من برای جای ترک های پوستی بعد از زایمانم از روغن آنتی استرچ مارک برند آنانه استفاده کردم که یک برند سوییسی بود.

 برای من واقعا مثل معجزه عمل کرد. حتما تو دوران بارداری قبل از ایجادترک ها یا تا وقتی که ترک ها هنوز قدیمی نشدن و قرمز هستن استفاده کنید که زود برطرف بشه. برای ترک های ایجاد شده با چاقی یا لاغری هم عالیه. لینکشو میزارم چون میدونم دغدغه خیلی از ماماناس .

اینکار را نکنی یه وقت بگرد یکی پیدا کن که خودتا بخواد 

نه بابا نامزدیمون بهم خورد بره یکیو پیدا کنه که لایقش باشه😏

آدمک خرنشی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند.....    آن خدایی که بزرگش خواندی مثل توتنهاست بخند..... (دوستای مجازیم تروخدا هرکدومتون تونستید برای آرامش دل خستم دعاکنید) 
هی خواهر دست رو دلم نزار😕😕😕😕

ميدونم...نمونش رو داشتيم

هرجور ميتووووني ازش پول بكن

خرجي خونه رو زياد بگير پس انداز كن

خرج بذار رو دستش هرطور ميتوني به خودت برس و پول واسش نذار

خدا نجاتت بده

2731
واقعا 😳چجور دکلره بگیربم

چ سالی

تو یکبار دنیا اومدی ویکبار هم زندگی خواهی کرد پس بخاطر حرف مردم درس نخون بخاطر حرف مردم ازدواج نکن بخاطر حرف مردم سختی نکش به خاطر حرف مردم زندگی نکن فقط فقط به خاطر دل خودت زندگی کن 
دقیقاااااااااااااااا مشخصات نامزد منو میگی 😁😁😁😁😁اونم نگران این بود منو عقدکنه ونتونه مهربده درد ...

برو سجده شکر کن 

بدونی من چه عذابی کشیدم 

الان دوباره ازدواج کردم ولی هرشب خودم لعنت میکنم چرا ده سال جنگیدم و تلاش الکی کردم برا اون زندگی سرد و یخ 

بعد هر سختی ارامشه عزیزم

امیدوارم خوشبخت بشی 

من روزعروسیم روزه بودم ماه رمضان نبوداا...یهویی اومدن گفتن امشب عروسیه ساعت3بعداظهر ن وقت ارایشگاهی ...

چ سالی 

تو یکبار دنیا اومدی ویکبار هم زندگی خواهی کرد پس بخاطر حرف مردم درس نخون بخاطر حرف مردم ازدواج نکن بخاطر حرف مردم سختی نکش به خاطر حرف مردم زندگی نکن فقط فقط به خاطر دل خودت زندگی کن 
هزینه هانا ببر بالا اصلا بهش تو جه نکن براشم لباس نخر شاید شما را دید یکم خودشا جمع کرد به خودت و بچ ...

الان هر ماه میرم لیزر..انواع خوراکی ها رو میگم بخره

تازه اون فک میکنه خیلی خرج میکنه😐

این حرف خواهرشه.خودشم بهم گفتش ک خواهرم گفته علی اینا بلند نیستن جلو دستشونو بگیره خرجشون زیاده😕😕😕😕

نمیدونن واسه هر چیزی ک بخام بخرم باید کلی التماس کنم و کلک بزنم ب شوهرم

هی میگه چرا خریدات تمام نمیشن😕

نرو لیزر چ خبره هر دم میری👀

امروز گفتمش برا دخترم پسته بخر.گفت پول ندارم گرونه

در صورتی ک ۳تومن تو حسابش بود

اجیلم ک برا دخترم میخرم خودمم باش نمیخورم ک زود تمام نشن


♥️💞
2740

من از عقدو عروسیم بگم خون گریه میکنین

نمیدونم این چه سرنوشتیه من دارم

زن باید تمیز باشه همیشه غذاش رو گاز باشه خونش بوی گل بده عطر تنش تو خونه بپیچه.تا مثل من دلبر اقاش باشه.اسم کاربریمم تیکه کلام شوهرمه.

چرا لاک مشکی زده برات؟

برا عروس مشکی نمیزنن😐


برا منم خیلی بد بود

بیدار شدم از خواب یه چشمم حساسیت کرده بود و باد کرده بود،پماد چشمی زدم و با اون چشم رفتم آرایشگاه

همسرم خواب مونده بود البته یک ساعت دیر رفتم

ولی خداروشکر ۴ تا عروس بودیم و پماد کم کم چشممو خوب کرد تا تموم شم چشمم درست شده بود ولی من خیلی استرس و ناراحتی کشیدم


من روز عروسیم همه چیز عالی بود فقط آخراش ک عروس کشون بود شوهرم با پسر داییم کورس گذاشتن بعد منم هعی از تو ماشین ادا درمیاوردم دختر داییامم ک عقب ماشین بودن سعی داشتن دسته گلو ازم بگیرن منم جوگیر شدم دستمو بردم تو ماشین با دسته گل اونام دستمو گرفتن شیشه رو دادن بالا دستم گیر کرد لای پنجره شیشه هم نمیدونم چش بود نمیومد پایین خلاصه فرض کنین یه عروس ک نصف تنش از ماشین بیرونه و تو یه ماشین دیگس🤐🤐شوهرمم باسنمو گرفت کشید ک دستم بیاد بیرون تور لباسم پاره شد انقدم باد زده بود ب کله ام ک انگار برق گرفتتم موهام بهم ریختهههههه

ولی هنوزم ک بش فکر میکنم ریسه میرم از خنده

خنده بزرگ ترین سلاح در جنگ زندگیه....امیدوارم همیشه مصلح باشی💜درسته سخته ولی نشدنی نیست👩‍⚕️📚بزرگ‌ترین ترس ما در برابر مرگ درد نیست. آنچه ما را می‌ترساند این است که باید کسانی را که دوست داریم بگذاریم و به‌تنهایی راهی سفر شویم. 》اثر استاد پترزبورگ💎
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687