بعد اینکه همه رفتن پسرعمه و خانم پسرعمه شوهرم گفتن میخوان برن خونه عمو و به ما گفتن شما هم بیاین رومون نمیشه! و ما هم رفتیم دیدیم جاریم و پسرعموهای پدرشوهرم اونجان!
شوهرم پوزخند زد گفت X و Y (جاریم و یکی از پسرعموهای پدرشوهرم) هماهنگ کردن باهم بیان عید دیدنی!!!!!!!!!😲
چند باری از این و اون شنیدم که یه حرفایی پشتشون هست!
دیشب خالمم میگفت آره هست و راسته😲
خیلی ناراحتم و دلم به حال بچشون میسوزه واقعا
امیدوارم دروغ باشه متنفرم از هرچی آدم اینجوری!
از طرفی فوضول شدم که اون شب تو اتاق جاریم اینا چی شد که جیغ جیغ میکرد و چرا با مهمونا اینجور کرد! چرا سر شام رفت! چرا مادرشوهرم اینجوریه؟؟؟!!!!