روزی روزگاری
در دانشگاه سرم را درون کیفم تا ته فرو برده بودم.......
از آنجایی که غضنفر عزیزم کور تشریف داشتن
خورد به من و جزوه ها (قسمت اصلی)
همه ریختن روی زمین....
این غضنفر اومد کمک کنه یهو نگاهم در نگاهش بر خورد خدا مرگش دهد حالم بهم خورد...
اهم اهم اشتباه شد...
نگاهم در نگاهش برخورد و متاسفانه نهان شیدام فعال شد...
و اینگونه بود که یا علی گفتیم و عشق آغاز شد 😂😂😂😂