2777
2789
عنوان

کمک

106 بازدید | 10 پست

اگه با همسرتون قرار بزارید بدون هم جایی نرید، و خب شما یبار از رو تنهایی برید خونه اقوام و از این مسئله ناراحت بشه همسرتون و بعد خودش با دوستش برنامه پارک بچینن و هر صبح برن دوتایی ورزش چیکار میکنید؟ چه عکس العملی نشون میدید

اولا در مجموع باید سر قولتدن باشین و اگر نشد باید قبلش طرف و مطلع میکردین اما همسرتون هم اگر این کار رو بکنن یک بار باید اتفاق بیفته نه هر صبح و ورزش حالا چیز بدی نیست. اما یه جاهایی ادم مجبور میشه بره قبلش اطلاع بدین دیگه

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

هیچ کاری نمیکنم یه لجبازی بچگانه داره میکنه محلش نمیدم و به وقتش اگ چیزی گف میگم من قاطی لجبازی بچگانت نمیشم هیچ قصدی نداشته از کارش فقط میخواسته حرصت رو در بیاره پس ریلکس باش بدون اینکه بخوای ب روش بیاری ک با دوستاش بوده و تو فهمیدی اصلا یجوری وانمود کن انگار ن میدونی کجا رفته ن میدونی با کی رفته این شاید خونه ی مامانشم بوده الکی گفته پارک ورزشم اونم با رفیقام 

 
اولا در مجموع باید سر قولتدن باشین و اگر نشد باید قبلش طرف و مطلع میکردین اما همسرتون هم اگر این کار ...

نه خب بهش گفتم، اتفاقا گفتم نمیرم اما خودش اصرار کرد و منو برد تا اونجا اما بعدشم دیدم ناراحت شده

هیچ کاری نمیکنم یه لجبازی بچگانه داره میکنه محلش نمیدم و به وقتش اگ چیزی گف میگم من قاطی لجبازی بچگا ...

جلوی خودم زنگ زد به دوستش گفت صبح میام بریم، جدی میخواد بره

به نظرم چون قول و قرار هر دوتون بوده و میگین همسرتون ناراحت شده بهتره ازش عذرخواهی کنین.

خب اونجا که من رفتم بعدش خودشم اومد در مجموع من یه ساعت تنها بیشتر اونجا نبودم و بعدشم چند بار ازش معذرت خواهی کردم ولی هنوز انگار رو دلش مونده

جلوی خودم زنگ زد به دوستش گفت صبح میام بریم، جدی میخواد بره

برای لجبازی از شما بوده صرفا هیچ عکس العملی نشون نده فقط میخواد کارت رو تلافی کنه ولی ی روز ک خیلی باهم جور بودید بهش بگو مااونروز اون قرار رو گذاشتیم ولی من اونروز رفتم خونه مامانم اینجوری شد و فقط خیلی خلاصه بگو و یه عذرخواهی ساده بکن خیلی هم رو بهش نده ک باز تکرارش کنه

 

منم خانوادم میخواستن برن گردش خودش تو شهر کار داشت نمیتونستیم بریم به من گفتن خب تو بیا باهامون بریم به آقام گفتم برم گفت دوست داری برو گفتم باشه رفتم تو خونه و بعد از چند دقیقه زنگ زدم بیا دنبالم من نمیرم گفت من نرفته بودم جلو در بودم میدونستم نمیری دوست نداری بری گفتم دوست داشتم اما بخاطر تو نرفتم بعد دو سه ساعتم اومد خونه گفت رفته بودی ناراحت میشدم

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

کدملی و پستچی

pomtak | 3 ثانیه پیش

خیلی لاغرممم

چهه | 33 ثانیه پیش
2791
2779
2792