شوهرم ظاهرا شلوغ و شیطونه. و زبدن میریزه و شوخی زیاد میکنه. دل نازکه. اما رو حساب کتاب خرج میکنه. هرچند گاهی من حساب کتاباشو میریزم بهم 😁
یه کم خودشیفته ست. اوایل شکاک بود که خوب شد وای همچنان متعصبه بطوری که من عقایدش رو قبول ندارم. پدرش از اون ادمایی خشک مقدسه و شوهرمم تقریبا مثل اونه. اوایل دوست نداشت من چادرسر کنم حتی جلو باباش هم می ایستاد. ولی بعدا نظرش عوض شد گفت باید چادرسر کنی.
پولپرسته. اوایل برام خرج نمیکرد اما من انقدر براش خرج تراشیدم عادت کرده دیگه به خرجای من.
کلی اخلاق خوب و بد رو با هم داره. و من الان بعد از نه سال کلی کشمکش و جنگ و دعوا همینجوری که هست قبولش کردم.