anonymous_girl مدیر عضویت: 1399/05/28 تعداد پست: 506 عنوان خون بس | مشاهده متن کامل بحث + 74961 بازدید | 406 پست بچها میخام اینجا داستان زندگی واقعی ی دخترو بزارم تایپ کرده هستش ازقبل...اگ میخاین بخونین لایک کنین دَر حـآلِ حَذفِهـ آدَم هـايِ اضافـي 😪 ████████████▒98/5% ↻در حال بزور رسانی آدم جدید 😪██████████████]99% امـضاے خــ💜ــدا پاے تڪ تڪ ارزوهامـون... 1399/07/02 | 16:14 66 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
مژک_آبی عضویت: 1400/08/17 تعداد پست: 340 ببخشید عزیزم یه سوال شیرین فقط دو تا بچه دو قلو داشت ؟ احسان و زینب کی بودن بعد یه جا از داستان بو ... رحمان برادر شیرین بود،، فرشته خواهر کوچکش،،، وقتی شیرین ازدواج کرد،، بعدا رحمان ازدواج کرد،،با افسانه،،چند سال بعد فرشته ازدواج کرد فکر کنم با پسر ( پسرعمه یوسف ) که معلمش بود، ،،( شاید این قسمت را درست نگفته باشم ،، )فکر کنم اینطور بود
مژک_آبی عضویت: 1400/08/17 تعداد پست: 340 چشم حتما تگت میکنم برا رمان بعدیم که چن روز دیگه میزارمش عزیز دل لطفاً زحمت بکشین ، تو داستان جدیدتون منم تگ کنین بخونم،، ممنونم،،، هر داستانی میزارین من رو فراموش نکنین لطفا،،ممنون