آنید_پ مدیر عضویت: 1398/09/30 تعداد پست: 28640 عنوان مشاعره | مشاهده متن کامل بحث + 6419 بازدید | 1618 پست @مهریماهم @nafasam1370 @nazbanoo8300 ديدي اي دل كه غم عشق دگر بار چه كرد چون بشد دلبر و با يار وفادار چه كرد ///موهیتا راست میگف اهواز شهر عاشقیه شهر دیوونگیه ❤ خدایا شکرت بابت همه چی♥💫/// 1399/05/28 | 15:26 19 نفر لایک کرده اند ... گزارش تاپیک نامناسب
nazbanoo8300 عضویت: 1398/10/23 تعداد پست: 9178 بوی خوش تو هر که ز باد صبا شنید از یار آشنا سخن آشنا شنید دوستی با هر که کردم خصم مادر زاد شدآشیان هر جا نهادم لانه ی صیاد شد تعطیل🚫
jallal عضویت: 1399/05/27 تعداد پست: 98 " نازنین امدودستی به دل ما زد و رفت" عشق پنهانیِ خود را به سرِما زدورفت سالها بود خبر ا ... تمامِ حسِ شعـــرم را بگنجان در غــــــــــزل امشبکـه این تصویرِ رویایی فقط یک قاب میخواهد..
nazbanoo8300 عضویت: 1398/10/23 تعداد پست: 9178 در راهِ تو دادم همــــــــــــه بــــــــــر باد، کجایی؟ اینجا چه کنــــــــم؟ ازکــــــــه بگیــرم ... آه تا کی ز سفر بازنیایی، بازآآشفته خیالم ز غم و دردجدایی باز آوعده کردی که ایام بهاران آییسالها رفته اگر هست وفایی بازآگرچه آزرده شدی ،راه به بیراهه زدیتوکه بخشنده ی بی چون و چرایی باز آتا نیایی دل من نوحه ی غم میخواندوَتوکم طاقت وبی جور وجفایی باز آچشم یعقوبی من کور شد از درد فراقپیرهن گشته وبا عطر صبایی باز آنازبانو تعطیل🚫
jallal عضویت: 1399/05/27 تعداد پست: 98 مدامم مست میدارد نسیم جعد گیسویت خرابم میکند هر دم فریب چشم جادویت تو اگــر باشی و مـن باشم و باران باشـدبه بغل می کشمت گــر چه خیابان باشـد...
ماه_صنم_الدوله عضویت: 1399/05/14 تعداد پست: 16213 ترا من دوست میدارم ، تو میدانی؟ اسیر هجر غم هایم ، تو میدانی ؟ تو درگیر خودت اما نمیدانم غز ... یک ندارد جز خودش مضرب.. نمیفهمی چرا؟ بین مردم مث من پیدا نخواهد شد نگرد.....
مهریماهم عضویت: 1399/01/24 تعداد پست: 10854 دارم امید عاطفتی از جناب دوست کردم جنایتی و امیدم به عفو اوست تنم از واسطه دوری دلبر بگداختجانم از آتش مهر رخ جانانه بسوخت
nazbanoo8300 عضویت: 1398/10/23 تعداد پست: 9178 تمامِ حسِ شعـــرم را بگنجان در غــــــــــزل امشب کـه این تصویرِ رویایی فقط یک قاب میخواهد.. دل من تنگ شده هر که را یاد کنم...سینه ام سنگ شده برکه فریادکنم؟...زده طوفان به برم، شده ام آوارهخانه ام سیل زده ،،گرچه آباد کنم#نازبانو تعطیل🚫
jallal عضویت: 1399/05/27 تعداد پست: 98 یک شهر را ب عطر تنش مست کرده بود نوبت ب ما ک رسید علیه السلام شد در مرور اولین دیدار بریانم هنوزراه برگشتن به سویم را کجا گم کرده ای
nazbanoo8300 عضویت: 1398/10/23 تعداد پست: 9178 یک ندارد جز خودش مضرب.. نمیفهمی چرا؟ بین مردم مث من پیدا نخواهد شد نگرد..... دیدنِ رویِ تو در خویش زِ من خواب گرفترخ زیبای تو از چشم ودلم تاب گرفتهمچو مهتاب بلرزد پس حوض دل منکاش میشد که به زیبایی توقاب گرفتتویی آن منظره ی باکره ایمن ز بلامیشودازدم توچون نفسی ناب گرفت دیده ام خواب خوشی وَ در آن مدهوشم دست من رفت سما خوشه ی مهتاب گرفتتو به اعجاز خداوندی من نزدیکیمعجزه میشود،از گوشه ی محراب گرفت#نازبانو تعطیل🚫
مهریماهم عضویت: 1399/01/24 تعداد پست: 10854 دوستی با هر که کردم خصم مادر زاد شد آشیان هر جا نهادم لانه ی صیاد شد ده روز مهر گردون افسانه است و افسوننیکی بجای یاران فرصت شمار یارا
مهریماهم عضویت: 1399/01/24 تعداد پست: 10854 تو اگــر باشی و مـن باشم و باران باشـد به بغل می کشمت گــر چه خیابان باشـد... دلم از صومعه بگرفت و خرقه ی سالوسکجاست دیر مغان و شراب ناب کجا
jallal عضویت: 1399/05/27 تعداد پست: 98 یک شهر را ب عطر تنش مست کرده بود نوبت ب ما ک رسید علیه السلام شد دامن مکش به ناز که هجران کشیده امنازم بکش که ناز رقیبان کشیده امشاید چو یوسفم بنوازد عزیزِ مصرپاداش ذلتی که به زندان کشیده ام
ماه_صنم_الدوله عضویت: 1399/05/14 تعداد پست: 16213 درد ما را نیست درمان الغیاث هجر ما را نیست پایان الغیاث ثلث دین من دیده یار استعاشقم من.. دین بسیاراست.....
nazbanoo8300 عضویت: 1398/10/23 تعداد پست: 9178 ده روز مهر گردون افسانه است و افسون نیکی بجای یاران فرصت شمار یارا الله منی یاری ایله،شاید که آرامش کنممن تشنه لب جیرانیمی،از آب سیرابش کنماو،اود ورن لبلریمنن از خنده های دلنشینثابت ادیم اوز عشقیمی،با نغمه بی تابش کنمگوزللرین کوینده من،گیرم دو دستش هر زمان بیر سس وریم جانانیمسان،از عشق حیرانش کنمسنسن منیم تکجه یاریم،هم جان وجانانم توئییوخدور بو جانین دَیَری،صد جان به قربانش کنمهر نغممده آدی گلن،گیرم وجودش از محنهر کدردن اوزاق سالام،با مهر او پیمان کنم... سویلدون غم وفغانان،گویم من از عشق نهانیارب منی یاری ائله،عشقم هویدایش کنم#نازبانو تعطیل🚫
jallal عضویت: 1399/05/27 تعداد پست: 98 آه تا کی ز سفر بازنیایی، بازآ آشفته خیالم ز غم و دردجدایی باز آ وعده کردی که ایام بهاران &nbs ... آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیختآه از آن مست که با مردم هشیار چه کرداشک من رنگ شفق یافت ز بیمهری یارطالع بیشفقت بین که در این کار چه کرد