مام یه بار رفته بودیم خونه خواهرشوهرم . یکی از دوستای دخترشم تو اتاق بود
خواهرشوهرم به شوهرم گفت بزار دختره بیاد بیرون ببین این چه جور دختریه !
شوهرمم گفت وا به من چه . چرتو پرت نگو
با مادر شوهرم رفته بودیم عروسی پدر عروس سه تا زن داشت . مادرشوهرم میگفت فلانی چه کیفی میکرد بعد گفت بایدم کیف کنه عروس داره ... منم گفتم ایشاا واسه برادرشوهرم همچین عروسی بگیری
نمیدونم چه نوع مریضیه که بعضیا نمی تونن ببینن یه زوجی مشکل ندارن و خوبن هی میخوان سردشون کنن. ولی مطمئن باش تا خدا نخواد نکرشون به خودشون بر می گرده. همش میگم دوست دارم خواهرشوهرم ازدواج کنه فقط یک بار از یک زن دیگه جلو شوهرش تعریف کنم ولی بعد باز با خودم میگم اگه با این حرفم یک درصد شوهرش فکر بدی بکنه یا باعث سردیش نسبت به زنش بشم چجوری جواب خدا رو بدم بعد سریع پشیمون میشم از فکرم...
یعنی خدا می دونه تو دوسال اول ازدواجم چقدر باعث دعوای بین ما میشدن به طور غیر مستقیم. منم خام و بی تجربه بودم همه. رو سر شوهرم خالی می کردم. مهمونیای مختلط میدادن به زور شوهرمم می بردن. یه بار نشد از من برای شوهرم تعریف کنن همیشه از بقیه تعریف می کردن. انگار من زشت ترین مخلوق خدام. الان ولی الحمدالله خیلی خوب شدم بی تفاوت شدم. خواهرش مایو میخرید میرفت می پوشید میومد تو جمع نشون میداد مامانش می گفت چه س ک س ی شدی. شاید باورتون نشه ولی خانواده خیلی بازی دارن. البته مواظب مردای خودشون هستن مثلا مادرشوهرم مراقبه داداش مجردش یا پدرشوهرم تو جمع بدی نباشن یا کسی حلوشون بد لباس نپوشه ولی برا شوهرم نه
ول کن بابا شوهرت باید عاقل باشه حرف های مادر شوهر ها ۹۰ درصدش بی محتوا و تو خالی هست (چرت و پرت) کلا من تو ۷ سال ازدواج فهمیدم دیر به دیر باید با خانواده شوهر رفت و آمد کرد و تمام خاطرات هر بار رفت و آمد رو بذاری تو کیسه زباله ۹ شب شهرداری بیاد ببره
خانواده شوهرت شدیداشبیه خانواده شوهرمنن...ماکه هروقت یذره باهم خوش میشیم مامانش ازقیافش میفهمم یجوری میشه وبه یه نحوی بینمون دعوامیندازه یامثلابرادرشوهرم به جاریم حرف بدی بزنه میادصدتام میذاره روش به شوهرم میگه ولی دریغ ازیه چیزخوب که اثرمثبت روشوهرم داشته باشه بگع...اه خیلی دلم خونه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
