متاسفانه مردها همشون همینن ... بخدا منم خیلی کارها کردم انقدر بهم وعده و قول دادن برای ازدواج ..خونه میدیم ماشین میخریم و ... الان زیر همه چیز زدن میگم نداریم درصورتیکه به برادرشوهرم کلی پول دادن ... منکه راضی نیستم بعد میگن اون عروس مون خیلی تحویل مون میگیره منم گفتم وقتی بین عروسا فرق میزارین عروسا هم فرق میزارن بالاخره ...حالا شوهرم خودش میبینه همه چیز رو بازم گاهی میگه تو کم محلی میکنی اونا کاری ندارن بهت
آره بابا ... مادرشوهر بی شعورم میبینه ما الان دربه در دنبال پولیم خونه بخریم به خودش نمیاره که قول خونه دادن هنوز با وقاحت تمام میگه ما نداریم کمک تون کنیم برین وام بگیرین بعد ماشین 500 میلیونی زیرپاشه هی جلو ما به پدرشوهرم میگه من دیگه خسته شدم از این ماشین 200 دیگه بزار روش عوضش کن که نمیام دیگه جایی .. ینی حالم ازش بهم میخوره از اونور هم برادرشوهرم همینکه میخاد چیزی بخره سریع پول میریزه به حسابش میگه این ته تغاری بوده طاقت سختی نداره باید همه چیز براش مهیا باشه .. اونوقت شوهر من از 18 سالگی خونه باباش نبوده هیچی هم بهش ندادن آخرم انگار خداشن اینا
کلامن که به این نتیجه رسیدم هرپدرومادری بیخیالن ودلسوزنیستن عزیزترن ماتوقرض بمیریمم مادرش اینااصلابه یه ورشونم نیست وقتی که وضعمون خوب میشه مامانش میگه واااای الهی بمیرم پسرم توکه حالت بدباشه منم حالم بده من فقط اینحوری😐میشم
بزار تنها بره.نرو که انقدر ریخت مادرشوهرتو نبینی که هی نیش بزنه.کم بری احترامتم بیشتره.یا اگه هر وقت مجبور شدی بری نرو جلو اون بشین خودتو به گوشیت یا تلویزیون مشغول کن. و تا چیزی بر علیهت میگه خودتو به نشنیدن بزن.
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
