2737
2739
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!😥 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷



نمیگیره میگه حرفاش از روی معصومیتشه مادرش😐


شوهر من دوران نوجوونی ش عاشق یکی از دخترای آشناهاشون بوده مادرشوهرم هر وقت سوهرمو میبینه میگه نمیدونی فلانی جقدر خشکل شده و ... به منم کامل توضیح داده فقط میتونم بگم ازش متنفرم

نه مُردم از دوریت   نه زندگی کردم ....                                              آرامبخش ها حافظه ام را پاک کرده اند ؛ اما دلم میگوید من کسی را بسیار دوست میداشتم 💔
2742
شوهر من دوران نوجوونی ش عاشق یکی از دخترای آشناهاشون بوده مادرشوهرم هر وقت سوهرمو میبینه میگه نمیدون ...

پس منم حق دارم ازمادرش متنفرباشم...چون بعضی وقتامیگم شایدفقط من اینجورم

فقط خدا
پس منم حق دارم ازمادرش متنفرباشم...چون بعضی وقتامیگم شایدفقط من اینجورم


آره کاملا حق داری متنفر باش چون یک زن باید بسیار بسیار بی عقل باشه که جلو پسرش و عروسش از زیبایی زنا تعریف کنه

نه مُردم از دوریت   نه زندگی کردم ....                                              آرامبخش ها حافظه ام را پاک کرده اند ؛ اما دلم میگوید من کسی را بسیار دوست میداشتم 💔
خانواده شوهرت شدیداشبیه خانواده شوهرمنن...ماکه هروقت یذره باهم خوش میشیم مامانش ازقیافش میفهمم یجوری ...

فقط می تونم بهت توصیه کنم بی تفاوت باش و رفت و امدتم کم کن همش از اخلاق شوهرت تعریف کن که رفتارش خیلی مردونست و جذاب ک مثه بیشتر مردا پای حرفای خاله زنکی نمیشینه(کم کم شوهرت خجالت می کشه پای این حرفای مامانش بشینه) اصلا هم اعتراض مادرشوهرتو ب شوهرت نکن چون فایده نداره و فقط خودتو خراب می کنی. همیشه خودتو بالا بگیر جلو شوهرت. شیک باش جلوش خیلی ب خودت توجه کن میوه سالم و خوبو بخور غذای خوب بخور ماسک بذار و... 

رفت و امدتو کم کم، کم کن. شوهرتو کار نداشته باش ولی خودت نهایت هفته ای یه بار برو. شوهرتم تو زندگی بعدا انقدر درگیر میشه از صرافت هر روز رفتن میافته. تو هم کم بری اولش گله می کنن تو محل نذار عادت می کنن. به جدیت میگم رفت و آمد زیاد مشکلاتو چند برابر می کنه. 

پس منم حق دارم ازمادرش متنفرباشم...چون بعضی وقتامیگم شایدفقط من اینجورم


فقط از من به تو نصبحت رو نده که زیاد حرف بزنه و بیاد و بره من بخدا مادر خودمم باشه همین کار رو میکنم الان چندین بار جلوش واستادم و حرف مو زدم رو هم ندادم زیاد بیاد خونم الان خیلی راحت ترم از وقتی کمتر میبینمش جرات هم نداره دیگه چرت بگه زیاد

نه مُردم از دوریت   نه زندگی کردم ....                                              آرامبخش ها حافظه ام را پاک کرده اند ؛ اما دلم میگوید من کسی را بسیار دوست میداشتم 💔
2740
فقط می تونم بهت توصیه کنم بی تفاوت باش و رفت و امدتم کم کن همش از اخلاق شوهرت تعریف کن که رفتارش خیل ...

آره واقعا راست میگی رفتوآمدزیادخیلی بده من ازفرط تنهایی میرم خونشون چون مامانم اینا یکم دورن شوهرمم اکثراشیفته از خانواده خودم بیشتر براشون مایه گذاشتم ولی حالا دیگه سرلج افتادم رفتنموخیلی کم کردم بااینکه حوصلم سرمیره ولی درعوضش همینکه میدونم وقتی نمیریم مادرش ناراحت میشه دلم خنک میشه...بخودمم اکثرامیرسم تاحالا خیلیابه مادرش گفتن عروست خوشگله ولی عوض اینکه خوشحالشه دپرس شده

فقط خدا
کلا خونواده شوهر 😩😪 ما چنتا عروسیم نامزدیم  مادرشو خواهرش ب همه میگن جهیزیه کم بیار فلان کن ...


ترو خدا به خودت نیار اصلا منم همینجوری گول میزدن جلو مامان بابام میگفتن ما چیز زیادی نمیخایم بعد منو میبردن همه چیز بخرم حتی یادمه مادرشوهرم اومد داشتم خونه رو میچیدم حاضرم کرد منو برد بازار گفت دمپایی و کشک ساب نداری بخر بعدش خودشون قول داده بودن خونه بخرن برامون نه تنها نخریدن که پول رهن خونمون رو هم با وقاحت گفت وام بگیرین بدین من احمقم مث بز نگاه میکردم و میگفتم چشم الان همچین کردم که جرات نظر دادن هم نداره

نه مُردم از دوریت   نه زندگی کردم ....                                              آرامبخش ها حافظه ام را پاک کرده اند ؛ اما دلم میگوید من کسی را بسیار دوست میداشتم 💔
فقط از من به تو نصبحت رو نده که زیاد حرف بزنه و بیاد و بره من بخدا مادر خودمم باشه همین کار رو میکنم ...

مال من ازاول یجوری رفتارکردم که سرزده نمیاد ولی چندبارخیلی چیپ رفتارکردمثلایبارگفتم امروز خیلی کار دارم خونم بهم ریخته همون روزیهوزنگوزدن دیدم خودش هیچ باجاریم اینااومدن خونمون😓

فقط خدا
آره واقعا راست میگی رفتوآمدزیادخیلی بده من ازفرط تنهایی میرم خونشون چون مامانم اینا یکم دورن شوهرمم ...


منکه شهر غریبم برادرشوهرمم اینجاس میاد الان یک هفته خونه برادرشوهرم بسکه جاری چاپلوسی دارم یکسره آویزونه ..من فقط تو یک هفته یک وعده دعوتشون کردم خوردن و رفتن دیگه هم نه من رفتم دیدنشون نه دعوتش کردم در مورد هر چی هم نظر میده میگم من خودم همیتجوری دوست دارم دیگه دهنش بسته میشه

نه مُردم از دوریت   نه زندگی کردم ....                                              آرامبخش ها حافظه ام را پاک کرده اند ؛ اما دلم میگوید من کسی را بسیار دوست میداشتم 💔
منکه شهر غریبم برادرشوهرمم اینجاس میاد الان یک هفته خونه برادرشوهرم بسکه جاری چاپلوسی دارم یکسره آوی ...


مادرشوهر منم بدون دعوت نمیاد حتما باید دعوتش کنی خداروشکر

نه مُردم از دوریت   نه زندگی کردم ....                                              آرامبخش ها حافظه ام را پاک کرده اند ؛ اما دلم میگوید من کسی را بسیار دوست میداشتم 💔
منکه شهر غریبم برادرشوهرمم اینجاس میاد الان یک هفته خونه برادرشوهرم بسکه جاری چاپلوسی دارم یکسره آوی ...

اگه بدونی من بخاطر اینا چی کشیدم چندسال پیش سه تومن پول واسه دندوناموگفتم شوهرم بده واسه بدهی پدرش ولی الان خودشون پروان هیچ شوهرم میگه ازتوبدترنیست چرا؟چون مثل مامانش همش ازخودم وکارام تعریف نکردم

فقط خدا
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2741
2687