در تم خنده ی تو ، عشق چنین زیبا شد
خنده ی دلکش تو، راز شب یلدا شد
درِدروازه ی روزم ز خیالت باز است
چشم زیبای تو تعبیر شب رویا شد
قبل تو وسعت دریا چقدر کوچک بود
برکه ی کوچک من با دل تو دریا شد
طرح لبخندتو چون بر برِلب گوشه گرفت
ضامن حال خوشم در پس هر فردا شد
بی تو متروکه و ویرانه دل مسکینم
کلبه ی کوچک دل با رخ تو دارا شد
عشق تو ریشه زدو در تن من جاری شد
قد بر افراشت و اینگونه چنین رعنا شد
برق چشمان تو ناگاه چنان رعدی زد
بی خبر رفت دلم پای تو و هم پا شد
آشیان گر نگزیدم ز بی تابی خود
کنج ایوان نگاهت به دلم ماءوا شد
هرکسی دم زند از عشق نگو مجنونش
آنقدر سوخته لیلا ،که به حق لیلا شد
#نازبانو