از آن زمان که زمین گوی آتیشن می شد
از آن زمان که زمین واقعا زمین می شد
از آن زمان که الفبای درد شکل گرفت
سر شکستن بت ها نبرد شکل گرفت
از آن زمان که خدایان به خواب می رفتند
و قله ها به تماشای آب می رفتند
تو قبل و بعد تمام دقیقه ها بودی
و شرط آخر ابلیس با خدا بودی
تو در قواره ی تاریخ من نمی گنجی
چنان زنی که در ابعاد زن نمی گنجی
تو در کتیبه ی شهری عتیق هک شده ایی
از ابتدای ازل در سرم الک شده ایی
منجمان مغول پیش بینی ات کردند
و کاهنان حبش درس دینی ات کردند
ترانه خوان تو خنیاگران شیرازند
و راویان تبت ، بومیان اهوازند
حیات مسجد و میخانه نقش کاشی توست
و خاک کوزه گران خرج بت تراشی توست
تو آمدی که از آدم جنون درست کنی
به لطف جمجمه ها سرستون درست کنی
تو آمدی که به دوران سنگ برگردم
به دوردست ترین بیگ بنگ برگردم
ولی نه اینهمه تعریف باطلی از توست
کدام آینه توصیف کاملی از توست