ویران کن و بگذار که ویرانه بماند
از قصهی تو غصهی جانانه بماند!
از روی سرم رد شو و نگذار پس از تو
جز خاطرهی موی تو بر شانه بماند!
از پشت همین پنجرهی بسته گذر کن
تا عطر قدم های تو در خانه بماند!
آنسوی زمین خنده به لبهای تو آمد
باعث شده اینسو گل و گلخانه بماند
با یاد تو عشق است که این شاعر مجنون
دیوانهی دیوانهی دیوانه بماند
(حمید عرب عامری)
آیینهی روزگار، لبخند خداست
آرامش سبزه زار، لبخند خداست
از عطر نگاه باغها دانستم
نام دگر بهار، لبخند خداست
(ایرج زبردست)
ای کاش دلم اسیر و بیمار نبود
در بند نگاه او گرفتار نبود
من عاشق و او ز عشق من بیخبر است
ای کاش دل و دلبر و دلدار نبود
در شهر من نیست بجز دلتگی
نه نسیمی که بجای من موهایش را نوازش کند
نه بارانی که بجای چشمهایم ببارد
نه هوایی که هوایش را از سرم ببرد
نه بادی که عطرش را برایم بیاورد
در شهر من زندگی جاریست
بدون عشق
ماه.....
بر لبانم نام تو ، تکرار میگردد مدام
عشق تو در هر نفس اقرار میگردد مدام
روی تو خورشید تابان ، گر نباشی در برم
شب به جای خویش، روزم تار می گردد مدام
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
