2777
2789
عنوان

«شعر۵»

| مشاهده متن کامل بحث + 38611 بازدید | 5906 پست
الهی ان شاالله بهتر بشی. دارو چیزی مصرف میکنی؟ و مایعات فراوان؟

ممنون عزیزم آره مسکن و چن جور دارو اونا نباشن 

تبم پایین نمیاد پریشب انقد بالا بود تبم تپش قلب 

شدید گرفتم تا صب بیمارستان بودم 

هفت تا جون دارم چرا نمردم آخه😭 

تبسمی از تو مرا کافیست تا از هیچ به همه چیز برسم🌟 
ممنون عزیزم آره مسکن و چن جور دارو اونا نباشن  تبم پایین نمیاد پریشب انقد بالا بود تبم تپش قلب ...

آخی

خدا به جسم و جانت سلامتی بده عزیز دلم

مطمئنم به وقتش دست خدا رو میبینی

بازم صبوری کن و آروم باش

یه چیزی بهت بگم؟ همین الان برای خودت و عزیزات انجام بده.

من توی همین نی نی سایت با دکتر گلشنی آشنا شدم یه کار خیلی خفن و کاملاً رایگانی دارن که حتماً بهت توصیه می کنم خودت و نزدیکانت برید آنلاین نوبت بگیرید و بدون هزینه انجامش بدید.

تنها جایی که با یه ویزیت آنلاین اختصاصی با متخصص تمام مشکلات بدنت از کمردرد تا قوزپشتی و کف پای صاف و... دقیق بررسی می شه و بهت راهکار می دن کل این مراحل هم بدون هزینه و رایگان.

لینک دریافت نوبت ویزیت آنلاین رایگان

قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد / ایمان به جز از حب علی پایه ندارد گفتم بروم سایه لطفش بنشینم / گفت ...

سلام اعتصامی جان

عید شمام مبارک♥️

آخرش نفهمیدیم چی به چیه؟مادویدیمو نرسیدیم: بعضیا نشستندو رسیدند!
آخی خدا به جسم و جانت سلامتی بده عزیز دلم مطمئنم به وقتش دست خدا رو میبینی بازم صبوری کن و آروم ب ...

ممنون عزیزم سلامت باشی 

خیلی خستم حال غصه خوردنم ندارم دیگه😔 

تبسمی از تو مرا کافیست تا از هیچ به همه چیز برسم🌟 

خانه ی دل را تکاندم

خانه ی دل را تکاند...

من به دور انداختم بد خواه او را 

او مرا !

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

گیرم ڪه به هر حال مرا برده اے از یاد

گیرم ڪه زمان خاطره ها را به فنا داد


گیرم نه تو گفتی...نه شنیدی...نه تو بودی...

آن عاشق دیوانه ڪه صد نامه فرستاد


تقویم دروغ است!، تو اصلا ننوشتی:

میلادِ عزیزِ دلِ من: پنجم مرداد!


با آنهمه دلبستگے و عشق چه ڪردی؟!

یڪ بار دلت یادِ منِ خسته نیفتاد؟!


یعنی به همین راحتے از عشق گذشتی؟!

یڪ ذره دلت تنگ نشد خانه ات آباد؟!


این بود جوابِ منِ دلخسته ے عاشق؟

شیرینِ رقیبان شده اے از لجِ فرهاد؟!


باشد، گله اے نیست!...خدا پشت و پناهت

احوالِ خودت خوب...دمت گرم...دلت شادددد

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             

گر مرا ترک کنی…

من زغمت می سوزم…

آسمان را به زمین…

جان خودت می دوزم…


گر مرا ترک کنی…

ترک نفس خواهم کرد…

بی وجود تو بدان…

خانه قفس خواهم کرد…

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             


شاعرم شب ها برایت شعربافی میکنم

هر چه کردی با دلم دارم تلافی میکنم


چشم هایت دفتر شعر است و من هم ناشرم

صفحه صفحهِ پلک هایت را صحافی میکنم

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
خواهری واقعیت رو گفتم 💚💚💚

ممنونم💘💘💘😘

🌺برای سلامتی وظهور آقا امام زمان عج صلوات🌺خدایا از اون شادیا که ناخودآگاه آدمو به سجده میندازه به همه‌مون بده. 😊💚  صد سال دیگه من،تو،او.... هیچ کدوم نیستیم،باورت میشه؟....کاش مهربون باشیم💔❤‏چقدر قشنگه این دعا که میگه:وَلا تُعَنِّنی بِطَلَبِ ما لَم تُقَدَّرلی فیهِ رِزقاً[خدای خوبم در جستجویی انچه برایم مقدر نکرده ای، خسته ام نکن]🙌💙🙏استادی می‌گفت:اگر تو کسی را ملاقات کنی و قلبت بکوبد، دستانت بلرزد و زانویت سست شود، این عشق نیست! وقتی تو محبوبت را می‌بینی آرام می‌شوی. نه دلهره‌ای، نه تلاطمی...💗💓💚😊

اینجوری که سعدی دلجویی میکرده

هیچ بشری نمیتونسته دلجویی کنه:👌😃

«ای سرو خوش بالای من

 ای دلبر رعنای من

لعل لبت حلوای من 

 از من چرا رنجیده ای؟»

در من کسی جان میدهد هر شب با خاطراتی سرد و تکراری ...دیوانه جان کی میشود اصلا ، از حال و روزم دست برداری ...؟دلبستگی طعم گسی دارد ، با بغض های قصه درگیری ...دستت که از دستش جدا باشد .‌..دست خودت را هم نمیگیری ...ویرانه ها را خوب میفهمم ...استادِ ماندن زیر اوارم .. لبخند بر لب میزنم اما .... درد وخیمی در سرم دارم ...درد وخیمِ در سرم هستی احساسِ پوچی بینِ اشعارم .‌..پلکی بزن پیش از عبورت یک ...مُردن به چشمانت بدهکارم ...ما را به جرمِ عاشقی کُشتند...با چوبه ای از جنس ویرانی ...حتما تصور میکنی خوبم ....!!!افسوس اصلش را نمیدانی ...!             
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792