برا من که هنوزخیلی مونده،شهرستانم یه بیمارستان دولتی مدنظرمه سه بخشش شده بیماران کرونایی،هراتاقشم ۶تخته ست هرمریض یه همراه داشته باشه میشه ۱۲نفرتویه اتاق،یه بیمارستان خصوصی هم هست که اتفاقادکترمم میره اونجاولی امکاناتی برای نوزادندارن اگه خدای نکردی مشکلی پیش بیادبرای نوزادمیفرستن همون بیمارستان دولتی که گفتم موندم چیکارکنم اصلا
❤من ازمعبودیکتایم فقط یک چیز میخواهم نگیردهرگز ازقلبم امیداستجابت را❤
بچه ها من اگه بخوام بیمارستان خصوصی زایمان طبیعی داشته باشم حتما باید تحت نظر دکتر همون بیمارستان باشم.
خدا جونم شکرت که منو دوباره مامان کردی امیدوارم همه خانوما حداقل یک بار طعم مادرشدن رو بچشن که ازهرشیرینی شیرین تره.🥰خداجوووووون ناشکری نمیکنما اما دوستدارم نی نی توشیمکم دخمل باشه.یه پسر تاج سر بهم دادی یه دختر قری فری هم میخوام بازم هرچی توبگی.دوستدارم هوارتا بوس بوس😘😘😘😘😘
اره منم نینی نداشته ی اولم هست. برا دومی که دیگه اوضاع کمی بهتر میشه تو این وضع اقتصادی.البته که وضع فرهنگی و تربیتی و جاااامعه فلج و ... هم داغونتر از اقتصادی.
خوش به حالتون چقدر کم مونده تا تولد ، انشالاه به سلامت بیاد بغلت عزیزم آره والا گرونی هم هست ...
همه چی گرونه منم زیاد نخریدم لازم نیست به همسرمم گفتم داشتی میخریم نداشتی هم فدای سرت مگه ما بچه نبودیم این چیزا نبود
من یک زنم به زن بودنم افتخار میکنم چون به مادرم افتخارمیکردم و خواهم کرد شاید مادرم سواد نداشت ولی برای من دانشمندی بود که قلق رموز زندگی را میدانست شاید مدرک علوم ریاضی نداشت اصلا تا به حال دست به قلم نشده بود ولی عجیب در مخارج خانه تبحر داشت اصلا چه میدانست واکنش شیمیایی چیست ولی دمای پخت و زمان پخت رو به خوبی میدانست علوم عرفان راهم نگویم که هنوز تسبیحش در صندوقچه خاطراتم بوی دستانش را میدهد خیلی دوست داشت باسواد شود ولی نشد امااز نظر من علوم را به خوبی فراگرفته بود آری زن ها همین هستندگرچه الان در کنارم نیست و هرروز دلتنگش هستم ولی قول دادم من باسواد شوم ازآن سوادهایی که مادرم دوست داشت