زنگ زدم آژانس گفت کجا تشریف میبرید
گفتم خونه خالم😑😑😑
و سکوتی ک برقرار شد_______😶
هفته پیش رفتم دندون پزشکی خوش و خوردم خاییدم رو یونیت تا دندونم جراحی کنه دستیاز دکتره ام رو ب روم یود ی پسری یود هی نگا میکرد کارم ک تموم شد رفتم جلو اینه قدی دیدم زیپ شلوارم باز بوده😑😂
من زیاد از مدرسه اومده بودن لباسامو انداختم سطل آشغالی دیگه نتونستم بپوشمشون🙄
من تلفنمون زنگ خورد برداشتم بین علو و بله موندم یباره گفتم بلو
دیوار آشپزخونه مادرشوهرم کاشی بود
اومدم تکیه بدم بعد بشینم
به خاطر اصطکاک لباسم با کاشی
یهو یه صدایی داد😨😨😨
مادرشوهرم یه نگاهی کرد به من
گفتم به خدا دیوار بود😂😁🤣
روی مبل چرمی هم مشکل دارم
صدا میده چرا
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
