* توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
شرح دل تنگی با غیر نگویم زفراق*
هرکه دردم بشنید از برم آهسته برفت
محرم راز نشدخسته شد وخسته برفت
قصه از درد شنیدن دل دریا میخواست
ور نه کوته نظری غصه ندانسته برفت
*توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
شرح دل تنگی با غیر نگویم ز فراق *
دل طوفان زده ام بعدتو آرام نشد
شده دیوانه ی هجرت، ابداً رام نشد
لکه ننگی شده آخروَمرا خواهد کشت
چو،به وصلش نرسانیدم و بر کام نشد
*توبه کردم که دگر شعر نگویم ز فراق
شرح دل تنگی با غیر نگویم ز فراق *
درد من بس که بزرگ است مرا تابی نیست
همه شب خیره به مهتاب و مرا خوابی نیست
بغض خود را چه گویم که سر ریز شود
سینه ام تنگ شده بر دل من قابی نیست
*توبه ام راشکنم شعر بگویم ز فراق ؟
شرح دل تنگی با غیر بگویم ز فراق ؟*
#نازبانو