خختا زن نباشی حال لیلا را نمی فهمی
تنهایی تلخ زلیخا را نمی فهمی
شاید بدانی حال عیسا و صلیبش را
اما غم و اندوه عذرا را نمی فهمی
آدم شدن سهم بزرگی نیست وقتی که
در عطر و رنگ سیب ، حوا را نمی فهمی
بی وقفه می کوبی به طبل عاشقی اما
عاشق ترین مخلوق دنیا را نمی فهمی
یک قطره اشکی در نگاهی خیس می مانی
صدسال دیگر راه دریا را نمی فهمی
یا این غزل را در دلت تائید خواهی کرد
یا مثل من زنی هستی که اینها را نمی فهمی😔🌹