ویژگی عروس خوب چیه؟

رفت و امد دوست دارم ولی مزاحمت نه.

خودم به عنوان خواهرشوهر هیچوقت نشده بدون دعوت برم خونه‌ داداشم توی این همه سال هم دخالت نکردم هرحرفی‌ام زدن تحویل نگرفتم به نظرم اینا که بدجنس باشن باید نادیده گرفتنشون خیلی تاثیر بیشتری داره خودش خسته میشه بیخیالت میشه.

بعضی جاهام لازم هست تذکر داده بشه. ولی دعوا نه.

برای خانواده شوهرم از این عروسا که فضولی میکنن خوشم نمیاد خودش میاد همه چیزو تعریف میکنه. 

یک اخلاق خوبی که دارم وقت بحث و دعوا حرفای گذشته یا حرفایی که تو دوره خوب و خوش بشمون درددل کرده نمیزنم تو سرش. 

خب اونطوری رفتار میکردن که خرج نکنن

در کل برای خرج کردن از شوهرت باید توقع کنی نه خانواده‌اش

بنظرم پسر اگر به استقلال مالی رسیده باشه زنش اذیت نمیشه هیچوقت. هیچ خاطره بدی‌ام براش نمی‌مونه.

نه از این اخلاقای خر حمالی کردن برای کسی ندارم زیادم ادمی نیستم که صمیمی و قاطی بشم با کسی.

مهمونی دعوت کنن سر ساعت میرم دلیلی نداره جلوتر برم. ولی وقتیم برم شاید کمک کنم. دیگه نگاه نمیکنم ببینم خواهرشوهر یا جاری بلند شده یا نه چون شخصیت خودمو با بقیه مقایسه نمیکنم. یا حالت چشم و هم چشمی که اون بلند نشد من شدم. 

تو عقدم رسم نداریم خونه داماد بمونیم یا اون بمونه الحمدالله. 

دعوتم کنن با خانواده دعوت باید کنن. خانواده‌مون مذهبی هستن پدرم حساسن روی این چیزا اجازه نمیدن.

این از اشتباه شوهر شما بوده یا سیاستش عزیزم 

در کل وقتی پسری ازدواج میکنه بعضی مردا محتاط هستن که زنشونو بشناسن خودشون میدن دست خانواده‌شون اختیار مالشونو که ببین زن اهل زندگی هست یا نه. یا توقع نکنه به اسمش بخوره. حالا خیلی افسوس گذشته رو نخور.

من هنوز برخوردی با اینا نداشتم فعلا دوره اشنایی میگذرونیم تا یکم اوضاع بهتر بشه رسمی بیان خواستگاری. 

من بیشتر مهمونی دادن دوست دارم تا مهمونی رفتن. البته راه دورم هستن. رفت و امد کمتر میشه مگر مسافرتی چیزی باشه که سه چهار روزه یا یک هفته‌ای باشه. 

اینو به شدت موافقم چون من تک دختر هستم خانواده‌ام خیلی حساس هستن روم. همیشه‌ام حتی به اشتباه طرفداری من رو میکنن.

اینجا باید همسرتون مدیریت میکردن. 

چند وقت پیش مادرشون اینا منزل جدید خریدن تهران میگفت میخوام برای این خونه‌شون لباسشویی جدید بخرم. فکر کنم میخواست ببینه اخلاق من چطوریه. هیچ حساسیتی نشون ندادم که چرا بخره یا نخره. گفتم خوبه بخر. بعد چند وقت که اسبابکشی کردن پرسیدم چه مارکی خریدی. گفت والا اون یکی شهرستان اوردن اینجا برادر بزرگش برای اونجا رفته لباسشویی و یخچال و اینا جدید خریده براشون. 

خب عزیزم وقتی میدونسته برگشتی نداره اشتباه از شوهرت بوده که باز میداده دستشون.

مام دیدیم توی فامیل بعضی پدر و مادرا تیغ میزنن ولی بچه دیگه بهشون اعتماد نمیکنه پول بده. 

کمک کردن خوب هست ولی مرد باید خودش مدیریت داشته باشه مرد گنده که نیاز نداره پولشو بده دست یکی دیگه براش جمع کنه میذاشتش حساب خودش یا میزد تو کارش. 

خودش بهم میگه خواهرش یکم اخلاقاش عجیب هست. مادرش بی‌زبون البته پسرا همه از مادرشون تعریف میکنن بعد میبینی ماشالله چه زبون و سیاستی دارن. 

ولی بهم گفته اگر کسی بهت چیزی گفت به خودم بگو چه مادرم چه خواهرم هرکی ناراحتت کرد. اما خودم از اخلاقای خبرکشی خوشم نمیاد بعد مدتی ممکنه از چشم طرف بیفتی بگه چه نق نقو هست. کلاً‌ خیلی جدی برخورد میکنم که رو نبینن بخوان تیکه بندازن. بندازن هم با لبخند و محدود کردنشون میگذرونم. چون از دهن به دهن گذاشتن خوشم نمیاد. 

خودمونم یک عروسی داریم همینطوری حسود و پروو هست به لباس تنتم کار داره و تیکه میندازه و حسادت میکنه. یک مدت هست زیاد محلش نمیدم توی جمع هستیم سلام علیک میکنم ولی حرفی نمیزنم باهاش. این شیوه راحت‌تر هست اعصاب ادمم خرد نمیشه. چون بعضیا کلاً‌ سادیسم دعوا کردن دارن.