سلام این که چیزی نیست . دیشب واسه خواهرم اتفاقی افتاده بود که مجبور شدیم ببریمش بیمارستان . توی راه برگشت توی خیابون مطهری ساعت 2:30 تا 3 نصفه شب یه زن................ کم سن و سال کنار دکه روزنامه فروشی بود و دو تا ماشین هم کنارش واستاده بودن. این بود انشای من
من ندانستم که عشق این رنگ داشت ***
وز جهان با جان من آهنگ داشت***
دستهٔ گل بود کـــــــز دورم نمود***
چون بدیدم آتش اندر چنگ داشت***
"خاقانی"